سکوت احمدی نژاد در برابر حمله اسرائیل به ایران

احمدی‌نژاد کجا است؟ چه می‌کند؟ اینها پرسش‌‌هایی است که ماه‌ها است در جامعه مطرح می‌شود. اما در هیچ اتفاقی، رخدادی، مراسمی چه داخلی و چه خارجی شاهد اظهارنظر یا واکنش او نیستیم.

سکوت احمدی نژاد در برابر حمله اسرائیل به ایران

احمدی‌نژاد کجا است؟ چه می‌کند؟ اینها پرسش‌‌هایی است که ماه‌ها است در جامعه مطرح می‌شود. اما در هیچ اتفاقی، رخدادی، مراسمی چه داخلی و چه خارجی شاهد اظهارنظر یا واکنش او نیستیم.

  مرد بهاری که تا یک دهه پیش عاشق دوربین بود و از هر فرصتی برای دیده شدن استفاده می‌کرد امروز ترجیح می‌دهد که به سکوت طولانی خود ادامه دهد و در قبال اتفاقات مختلف داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی چیزی نگوید. البته نه اینکه احمدی‌نژاد به طور کلی دم فرو بندند و در مورد مسائل اظهار نظر نکند، بلکه آن احمدی‌نژادی که می‌شناختیم با مواضع این احمدی‌نژاد امروزی فرسنگ‌ها فاصله دارد. چه اینکه از ژست مدافع محرومان و انقلابی‌گری تغییر موضع داده و به‌عنوان یک چهره سیاسی در قالب اپوزیسیون داخلی به تحرکاتی مشغول است.  نظرات وی در خصوص انتخابات سال 96 ، نامه به مقام معظم رهبری در خصوص تغییرات ساختاری و اظهارات بحث‌برانگیز وی در خصوص چین و روسیه باعث شد تا دیگر احمدی‌نژاد نه به‌عنوان یک چهره انقلابی اصولگرا که در قالب یک چهره سیاسی اپوزیسیون معرفی شود.

سکوت طولانی مدت او در قبال اتفاق و حوادث مختلف نیز نشان از این امر دارد که احمدی‌نژاد تغییر کرده است. البته معلوم هم نیست که این سکوت تا چه زمانی ادامه خواهد داشت. احمدی‌نژادی که وقتی سال 84 از شهرداری تهران با شعارهای انقلابی و عدالت‌طلبانه برای ریاست جمهوری آمد توانست چهره تازه‌ای از یک سیاستمدار انقلابی با رویکردها، مولفه‌ها و کار ویژه‌های خاص خود ارائه دهد. احمدی‌نژاد دیروز با شعارهای ضدصهیونیستی مدعی بود که همگرا با آزادیخواهان جهان صلح  و عدالت جهانی را دنبال می‌کند، اما احمدی‌نژاد امروز بر خلاف دیروز رویکرد دیگری برگزیده است. گویی دیگر علاقه‌ای به چهره دیروز ندارد و از این رو امروز در خصوص مسائل مختلف مواضع دیگری دارد. نکته جالب اینجاست احمدی‌نژادی که تا دیروز مواضع خاص خود را داشت و ابایی نداشت که با اظهار نظرهای خود رودرروی بخشی از جامعه قرار گیرد، امروز می‌خواهد خود را صدای آنها نشان دهد و از خود چهره‌ای مردمی نشان دهد. جالب اینکه دیگر روسای جمهور پیشین یا چهره‌های سیاسی با توجه به شرایط جامعه به کنش‌گری مشغولند و تلاش دارند در چارچوب حاکمیت به کنشگری سیاسی بپردازند. اما احمدی‌نژاد تلاش می‌کند در همه امور خود را چهره‌ای منتقد نشان دهد که از حکومت و قدرت فاصله گرفته و فقط مطالبات جامعه را مطرح می‌کند. اما کیست که نداند احمدی‌نژاد عاشق قدرت است. معمول است که می‌گویند افراد عقبه‌ای دارند و در کنشگری‌های سیاسی خود نمی‌توانند عقبه خود را نادیده بگیرند. احمدی‌نژاد، اما گویی درصدد است خلاف این مسیر عمل کند و برخلاف اندیشه‌ها، افکار و عملکردش در حوزه‌های مختلف در دوره هشت ساله ریاستش می‌خواهد خود را چهره‌ای آزادیخواه  و مردمی معرفی کند.

تحرکات سیاسی او در سال‌های گذشته و حتی سال جاری کم نبوده است. حضور متعدد در انتخابات‌های مختلف ریاست جمهوری تا اعتراض به رویه‌های جاری و در نهایت سفرهای خارجی بدون ضابطه و پروتکل، بخشی  از این تحرکات احمدی‌نژاد به حساب می‌آید. احمدی‌نژاد گرچه دوست دارد چهره‌ای مردمی از خود نشان دهد اما عطش قدرت نمی‌گذارد خود واقعیش را نشان ندهد.

موید این امر را می‌توان در ثبت‌نام در انتخابات ریاست جمهوری سال 1400 و حتی انتخابات ریاست جمهوری چهاردهم دید. جایی‌که با وجود اطلاع از ردصلاحیت قطعی خود بازهم در انتخابات شرکت کرد تا حداقل با استفاده از فضای انتخابات صحبت‌های خود را در خصوص مسائل مختلف از طریق تریبون‌های رسمی به مردم منتقل کند تا شاید بتواند بخشی از جامعه را با خود همراه کند. اما یک نکته را در نیافته است که او یک مهره تمام شده است و حتی با حضور در مجمع تشخیص هم صاحب وجهه گذشته نشده است. اما واقعیت امر بر آن است که نه احمدی‌نژاد می‌تواند خود واقعی‌اش را انکار کند و در قالبی دیگر حرف‌های جذاب مردم‌پسند بزند. نه مردم مرد بهاری میانه‌های دهه هشتاد را با رویکردهای واقعی‌اش از یاد می‌برند.

 سکوت در برابر تجاوز اسرائیل

شاید اگر تا دیروز صحبت از اسرائیل‌ستیزی و مقابله با استکبار به میان می‌آمد، همه به یاد محمود احمدی‌نژاد می‌افتادند،‌ چرا که هنوز مواضع سفت و سخت او در انکار هولوکاست در سازمان ملل و اجلاس «دوربان»  از اذهان بیرون نرفته است. چنانکه وی در همان سخنرانی از کشورهای اروپایی انتقاد کرد که همه ادعاهای حقوق‌بشری خود مبنی بر آزادی،‌ دموکراسی، حقوق زنان و کودکان را پای صهیونیست‌ها قربانی کرده‌اند و طرح مساله دو دولتی را هم ساده‌لوحی و ساده‌اندیشی دانست. اما قصه احمدی‌نژاد و اسرائیل و جبهه مقاومت امروز روایت دیگری دارد. بیش از یکسال از آغاز عملیات طوفان‌الاقصی و جنایات صهیونیست‌ها در غزه و سایر مناطق اشغالی می‌گذرد و منطقه دستخوش حوادث متعددی شده است. امروز دیگر نه فقط غزه بلکه لبنان هم به محل بمباران زنان و کودکان از سوی صهیونیست‌ها تبدیل شده است و صدای مظلومیت‌شان به وسعت عالم فراگیر شده است. این جنایات از سوی مقامات فعلی کشورمان و همچنین مقامات سابق مثل سیدمحمد خاتمی و حسن روحانی روسای جمهور سابق و سایر چهره‌های سیاسی محکوم شده و هر کدام پیام‌ها و بیانیه‌های جداگانه‌ای را علیه جنایات رژیم صهیونیسیتی صادر کرده‌اند. اما در این میان بی‌تفاوت‌ترین شخص در خصوص این جنایت‌ها محمود احمدی‌نژاد است. شخصی که زمانی به مواضع ضدصهیونیستی شناخته می‌شد، امروز با سکوت عجیب خود بسیاری جریان حامی و همراه سابق را نیز به‌حدی به حیرت برده که مواضع وی را عجیب و البته غیرقابل توجیه می‌خوانند.

البته او در قبال مسائل غزه و لبنان که در زمان شهادت اسماعیل هنیه، رئیس وقت دفتر سیاسی حماس، سیدحسن نصرا... دبیر کل حزب‌ا... لبنان، شهید نیلفروشان معاون سپاه پاسداران و یحیی سنوار نیز اظهارنظری نکرد و پیامی نفرستاد. آخرین اتفاق نیز ماجرای تجاوز اخیر رژیم صهیونیستی به ایران بود که بامداد شنبه صورت گرفت اما بازهم خبری از موضع‌گیری مرد بهاری نشد. این سکوت او برای اصولگرایان و رسانه‌هایشان نیز بسیار گران تمام شده، «احمدی‌نژاد بعد از پایان دوران ریاست‌جمهوری تلاش کرد تقریبا در همه رویکردهای سابق خود دنده‌معکوس حرکت کند و مواضع و رفتارهای کاریکاتوری و متفاوت بروز دهد، نامه به بن‌سلمان در ماجرای جنگ یمن و تقاضای مصالحه از وی، عدم رأی‌دادن در انتخابات‌های ریاست‌جمهوری، پیام تسلیت برای سالگرد فوت مایکل جکسون، مصاحبه‌هایی که وی تلاش می‌کند خود را یک طالب آزادی‌های وسیع اجتماعی نشان دهد و... اما از آنجا که این واکنش‌ها با شخصیت احمدی‌نژاد همخوانی ندارد، نه‌تنها جامعه این نسخه او را نپذیرفت بلکه به‌درستی به ریاکاری و رادیکال شدن متهم شد و حامیانش رفته‌رفته کمتر و کمتر شدند. در حقیقت اگر زمانی مواضع ضدصهیونیستی احمدی‌نژاد موجب محبوبیت شده بود، به همان درجه سکوت امروز او موجب تنفر است چراکه همین اظهارات او علیه هولوکاست بود که از وی یک سیاستمدار متفاوت ساخت و عدم موضع‌گیری در برابر هولوکاستی که امروز در فلسطین و جنوب لبنان در حال رخ‌دادن است، تمام باقی‌مانده وجاهت او را نابود خواهد کرد.» حال مشخص نیست که باید احمدی‌نژاد جدید را با مولفه‌های جدید بپذیریم یا تلاش‌ها برای بازگشت او به مواضع سابقش را نظاره کنیم.

دلیل سکوت

یک فعال سیاسی اصلاح‌طلب به سکوت محمود احمدی‌نژاد درباره جنگ و تحولات اخیر در منطقه واکنش نشان داد. احمد زید‌آبادی در مطلبی کوتاه با عنوان «دلیل فرضیِ سکوت احمدی‌نژاد!» نوشت: سکوت ادامه‌دارِ محمود احمدی‌نژاد در برابر جنگ جاری در منطقه، سبب خشم برخی محافل و رسانه‌های اصولگرا شده است. بعید می‌دانم اینگونه واکنش‌ها سبب شکستن سکوت احمدی‌نژاد شود، چون او پیش خود می‌گوید: «من یا آدم مهم و اثرگذاری هستم یا نیستم؟ اگر هستم پس چرا اجازه داده نمی‌شود در انتخابات ریاست‌جمهوری و مجلس فعال شوم و یا درباره مسائل مورد علاقه‌ام آزادانه اظهارنظر کنم؟ و اگر مهم و اثرگذار نیستم، دیگر توقع اینکه درباره چند موضوع خاص و گزینش‌شده، حتما موضع‌گیری کنم، بر چه منطقی استوار است؟» من معمولا منتقد و مخالف رویکرد سیاسی و اعتقادی محمود احمدی‌نژاد بوده و هستم، اما در این مورد خاص، استدلال فرضی‌اش، بیراه نیست.»

منبع: تسنیم
دیگران می‌خوانند
اینستاگرام تیتر کوتاه

نظر شما

اخبار
اخبار
پیشنهاد سردبیر