بیرانوند، آیینه ورزش غیر حرفه ای!
اردلان بزرگ نیا - خبرنگار حوزه ورزش
حرفهای علیرضا بیرانوند دروازه بان تیم ملی کشورمان در مورد رد و بدل شدن رشوه را باید نمایشی عریان از ورزش غیر حرفه ای کشورمان قلمداد کنیم.
به گزارش تیتر کوتاه ذات فوتبال و کلا ورزش ایران را نباید حرفه ای قلمداد کرد و آنان که واژه حرفه ای را خرج این فوتبال کرده اند امروز باید به جد پاسخگوی وضعیتی باشند که واژه «نا بسامان» واقعا برایش کم و پر از کاستی است!
قرار بود ورود پول به این عرصه چرخه های تجارت ورزش را به حرکت درآورد و مثل همه جای دنیا پیشرفت و موفقیت را به ارمغان بیاورد اما ظاهرا در ورزش ایران همه چیز برعکس آن چیزی است که در دنیا مشاهده می شود. اینجا نتیجه عقد یک قرارداد بد با یک مربی خارجی و به باد رفتن میلیاردها تومان از پول بیت المال ثمره اش گرفتن پست جدید توسط مسببان آن است و کسی هم نیست که بگوید چرا!
علیرضا بیرانوند با یک جمله احساسی چشمان همه را به نابسامانی وضعیت مدیریت در ورزش و آموزش و اقتصاد ورزشی گشود. شاید خود بیرانوند هم فکرش را نمی کرد که حرفش زلزله ای عظیم در فوتبال ایران به وجود بیاورد. اما این اتفاق افتاده و حالا باید زیر خروارها آوار به دنبال جسد تکه پاره ورزش و فوتبال ایران باشیم.
کسی به بیرانوند نگفته بود که به خاطر رسیدن به خواسته اش نباید رشوه می داد و نباید نام رشوه گیرنده را پنهان می کرد؟! ریشه این ندانم کاری را باید در کجا جستجو کنیم؟ چگونه باید با این فساد برخورد کنیم که آیندگان از آن درس بگیرند؟ سوالات زیاد است و پاسخ ها هم البته خیلی مورد توجه قرار نمی گیرد که اگر می گرفت کار امروز به اینجا نمی کشید.
اجازه بدهید کمی ریزبینانه به ابعاد این اتفاق نگاه بیاندازیم و ببینیم چه بر سر ورزش و فوتبالمان آوردیم.
زخم مدیریتی بر پیکر ورزش!
مدیریت یک علم است. علمی که می تواند هم رستگاری به ارمغان بیاورد هم باعث فساد شود. وقتی یک مدیر نمی داند چطور باید قراردادی را به امضا برساند که سودش کمتر از زیانش نباشد چرا باید انتظار پیشرفت و شکوفایی از عملکردش داشت. در فدراسیون فوتبال شاهد زخمهایی هستیم که مدیریت آن بر پیکر ورزش وارد می کند. وقتی یک مدیر به خود اجازه می دهد قانون را به نفع خود تفسیر کند خب ثمره اش می شود همین وضعیتی که شاهدش هستیم. وقتی با کسی که پول بیت المال را در پرونده ویلموتس به باد داد برخورد نمی شود و دوباره به او پست بالا در فوتبال داده می شود مفهومش اینست که به او یاد می دهیم هر جا دلش خواست روی فساد و اشتباه پوششی قرار دهد. یعنی به او اجازه دادیم با قانون بازی کند. یعنی دست او و همکارانش را باز گذاشتیم تا با تفسیر قانون جلوی اجرای قوانین دیگر را بگیرد. به او اجازه دادیم که بی عدالتی را در عرصه ورزش گسترش دهد. ماجرای بیرانوند دقیقا نمونه بارز همین مجوزهاست که با تصمیم گیری ها به افراد در فدراسیون فوتبال داده ایم. بازیکن مرتکب خطا فاحش شده و قوانین بین المللی فوتبال را زیر سوال برده اما ما به راحتی قوانین را زیر پا می گذاریم و می گوییم اشکالی ندارد چون طرف پسر خوبی است!
و یا به اسم مدیر و رئیس هیات مدیره به راحتی چشمها را بر روی اقدامات افراد می بندیم و این اجازه را می دهیم که فردی در هیات مدیره یک باشگاه به خودش اجازه دهد پیشنهاد دریافت رشوه کند. بعد هم می گوییم بی خبریم! این نوع مدیریت پیکر ورزش کشور را طوری تکه تکه کرده که دیگر قادر به وصله زدن آن هم نیستیم. آیا تعریف مدیریت در دنیا هم این چیزی است که در ورزش ایران شاهدش هستیم؟!
فقر آموزش در ورزش!
ورزش ما این روزها از بی اطلاعی و عدم آموزش صحیح رنج می برد. یاد نگرفتیم و در حقیقت یادمان نداده اند که هر حرفی را یا به موقع بزنیم یا اصلا به زبان نیاوریم. یادمان نداده اند که بدانیم تبعات حقوقی حرفهایمان چیست و چه عاقبتی برای خودمان دارد. یادمان نداده اند که در قالب وکیل و حقوق دان به موکلمان بیاموزیم که قوانین چیست و چطور باید از قوانین استفاده کنیم که به خود ،کسی یا مجموعه ای آسیبی نزنیم و وقت و پول و سلامت روانمان را از خود نگیریم. در ورزش ما همه اعضایش وکیلی کنار خود دارند اما ظاهرا نه وکلا تلاشی برای آموزش دادن قوانین به موکلان خود می کنند نه ورزشکاران ما تمایلی به آموزش دیدن از خود نشان می دهند. ثمره اش می شود حرفهای بیرانوند که هم خودش را به عنوان رشوه دهنده معرفی کرده هم اعلام کرده که مدیر یا مدیرانی از او رشوه گرفته اند. هم خبر داده که از پرداخت رشوه مطلع بوده و به موقع آنرا به اطلاع مسئولین نرسانده است! اگر بیرانوند از قوانین مطلع بود و می دانست که تبعات این کار برای خودش و ورزش چه خواهد بود آیا این چنین جلوی دوربین های تلویزیونی صحبت می کرد؟
متاسفانه عادت نداریم یاد بگیریم و یاد بدهیم و درست عمل کنیم.
اقتصاد ورشکسته فساد می آورد!
ورزش ما اقتصادش ورشکسته است. چرخه پولش مشکل دارد. آنقدر مشکل دارد که بخشی از این پول صرف رشوه دادن و رشوه گرفتن می شود! ورزشگاه درست نداریم و نمی سازیم تا در آسیا آبروداری کنیم اما 5 میلیارد 5 میلیارد رشوه می دهیم و برخی هستند که رشوه را بگیرند! ببینید وضعیت تنها ورزشگاه درست پایتخت چگونه است. سهام می فروشیم و با یک حرکت غلط (رشوه) ارزش سهام را پایین می آوریم. حتی گزارشی درست هم به سهام داران نمی دهیم که دقیقا چه شده و چرا یک بازیکن چنین خبری را از زبان خودش اعلام کرده است و تکلیف سرمایه گذاری آنها چه می شود. آیا در این چرخه ورشکسته اصلا مهم است که سود سهام چه می شود و چرا یک ورزشگاه سالم برای برگزاری بازی های رسمی نداریم؟
درمان ، چاره کار است!
باید این دردها درمان شود. باید قوانین آموزش داده شود. نباید قوانین را به بازی گرفت و به نفع کسی یا گروهی تفسیرش کرد. باید مدیران ما آموزش مدیریت صحیح ببینند. باید پول را در مسیر پیشرفت به کار بگیرند. باید جلوی فساد پول و آدمها گرفته شود. در مدیریت چیزی به اسم «نه سیخ بسوزد نه کباب» نداریم. برای هر مسئله ای باید قانونی وجود داشته باشد و به موقع اجرایی شود. در اجرای عدالت بخشش داریم اما پسر خوب و بد نداریم. چون قانون داریم باید عدالت را درست معنا کنیم. درد زیاد است اما درمانش هم هست. چاره کار درمان است حتی اگر درمانش حذف برخی آدمها باشد!
نظر شما