ایران با صادرات بنزین و گاز به افغانستان پولدار می شود
سه مشکلی که به صورت سنتی بین ایران و افغانستان وجود دارد که شامل قاچاق مواد مخدر، مسئله مرزی و ترددهای غیر قانونی است، همچنان سرجای خودش است.
پیرمحمد ملازهی، کارشناس مسائل افغانستان در خصوص تئوری تغییر طالبان از گذشته تا امروز بیان کرد: طالبان یک گروه ایدئولوژیک است و معمولاً گروههای ایدئولوژیک خیلی تغییر نمیکنند. شاید دیگران برداشتشان این باشد که طالبان تغییراتی کرده، به دلیل اینکه مجدداً به قدرت رسیدند و میخواهند این قدرت را حفظ بکنند. ولی در ذات طالب تغییری صورت نمیگیرد، واقعیت این است که آنها یک گروه ایدئولوژیک هستند.
وی در ادامه توضیح داد: با توجه به اینکه طالبان علیه آمریکا میجنگیدند و ایران با آمریکا مشکل داشت، ایرانیها کمکهایی به طالبان میکردند. البته این تا زمانی بود که در دوحه بین آمریکاییها و طالبان معاملهای صورت گرفت. چون موضع طالبان هم ضد آمریکایی بود. وقتی طالبان در دوحه معامله کرد، به نظر میآید ارزیابی ایرانی ها به آن معنا غلط درآمد. یعنی طالب به هر حال در یک محیط جدیدی در افغانستان مجدداً به قدرت رسید و نگاهش به کشورهایی که قبلاً با طالبان همکاری میکردند مثل عربستان سعودی و پاکستان و ایران مانند نگاه گذشته نبود؛ بلکه از موضع حقطلبانه و برابری طلبانه حرکت میکنند. در ارتباط با پاکستان به آن معنا که زمانی که رهبرانشان در آن کشور بودند و مجبور بودند حرف شنوی داشته باشند، امروز اینگونه نیست. در مورد ایران هم مانند گذشته نیست.
در ادامه این کارشناس بیان کرد: سه مشکلی که به صورت سنتی بین ایران و افغانستان وجود دارد که شامل قاچاق مواد مخدر، مسئله مرزی و ترددهای غیر قانونی است، همچنان سرجای خودش است. نمیتوانیم ارزیابی خوشبینانهای نسبت به مناسبات ایران و طالبان در آن حدی که ایرانیان انتظار داشتند، داشته باشیم.
پیرملازهی از سه گزینه روی میز ایران برای برخورد با طالبان صحبت کرد و گفت: برخی فکر میکنند که جز تعامل با طالبان راه دیگری وجود ندارد و رابطه با طالبان در حد تعامل قابل وصول است. برخی هم معتقد هستند که راه حل نظامی و سخت افزاری بهترین گزینه است. این نگاه پیشنهاد میهد سد کمال خان و کجکی را موشک ببندیم. ولی این نگاه واقع بینانه نیست. شما نمیتوانید طالب را از طریق حرکتهای نظامی مجبور به کاری کنید. به این سادگی نیست و دخالتهای خارجی پیش میآید.
وی تصریح کرد: نگاه سومی هم وجود دارد که واقعبینانهتر به نظر من می آید. آن نگاه این است که ایرانیها بررسی کنند که نیازهای اصلی افغانستان چیست و چگونه ایران میتواند آنها را برآورده کند و بعد معامله کند. مثلاً از طریق چابهار، واردات و صادرات افغانستان را تسهیل کنیم و به ازای آن حق آبه سیستان را از طریق سیاسی دریافت کنیم. یا امروز افغانستان در مورد سوخت دچار مشکل است، حتی در کابل در زمستان از چوب استفاده میکنند. بنابراین یکی از راهها این است که ایران از بازار ۵ الی ۶ میلیونی در افغانستان استفاده کند. اگر ایران بتواند گاز را به شکل کپسول حتی لوله کشی در افغانستان سرمایه گذاری کنند و پولش هم بگیرد، افغانستانی که به سوخت نیاز دارد به ایران وابسته میشود. از این شرایط نیز ایران میتواند به عنوان اهرم استفاده کند.
ملازهی گفت: من فکر می کنم راه حل و اهرمهایی در ایران است، منتهی ایرانیان مقداری آرمانگرایانه برخورد می کند و به آنچه که در میدان و واقعیت است، کم توجهی میکند. اگر اینگونه فکر کنیم طالبان آبی به سیستان و بلوچستان نمیدهد و این استان محکوم به خشکسالی و فناست. در قرارداد حقآبه سیستان و بلوچستان قرار بود که ۲۶ مترمکعب در ثانیه حق آبه سیستان و بلوچستان باشد و بیش از این هم پیشبینی شده که ایرانیان بتوانند بخرند. طالبان نیز امروز به دنبال این است که آب را به ایران بفروشد. آنها آب را مانند نفت میدانند. می گویند شما که نفت دارید آیا مجانی میدهید؟
وی در پایان تاکید کرد: امروز تنها مسئله حق آبه سیستان نیست، بحث هریرود نیز عنوان شده است. استان خراسان نیز با مشکل روبرو است. باید واقعیتهای محیطی را درک کرد و بعد برنامهریزی انجام داد. باید از طریق گفتگو، مذاکره و فعال شدن وزارت خارجه تصمیمگیریها را صورت داد، وگرنه با تهدید، طالب کاری نخواهد کرد.
نظر شما