تجزیه اسرائیل؛ بخش ۷

بایدها و نبایدهای تجزیه شدن اسرائیل

این روزها با توجه به درگیری شدید میان مذهبی ها و سکولارها در اسرائیل کارشناسان زیادی مسله فدرالیزه شدن این رژیم را مطرح می کنند.

بایدها و نبایدهای تجزیه شدن اسرائیل

گروه بین الملل تیترکوتاه- در ماه می سال جاری میلادی، روزنامه هاآرتص مقاله مهمی از «آیتای میشیاچ» تحلیل گر اسرائیلی منتشر کرد که در آن به تنش فزاینده جامعه اسرائیل که عمدتاً ناشی از احساس خطر وجودی و تلاش برای حفظ تداوم دولت صهیونیستی است، تمرکز می کند. مساله ای که دلیل آن افزایش شکاف بین اجزای تشکیل دهنده اسرائیل است که می تواند باعث خطر تجزیه و انقراض این رژیم شود.

در گروه بین الملل تیترکوتاه بنا داریم طی سلسله گزارش هایی، گزیده ای از این مطلب مفصل را منتشر کنیم. بخش اول این گزارش شامل تحلیلی کلی بر متن منتشر شده از روزنامه هاآرتص بود که در ادامه به ترجمه متن این روزنامه می پردازیم.

بخش دومبخش سوم/بخش چهارم/بخش پنجم/بخش ششم گزارش. 

بخش هفتم ترجمه متن روزنامه هاآرتص به شرح زیر است:

خاخام «اشموئل جاکوبوویتز»، که طرح بخشی شدن اسرائیل را مطرح کرده بود، طرح خود را به خاخام «آهارون یهودا لیب استینمن»، رئیس وقت شورای بزرگان حزب «دگل هاتوره» ارائه کرد و او در پاسخ گفت آیا می توانید کاری با دیوان عالی دادگستری انجام دهید؟

قبلاً او این ایده را به خاخام «یوسف الیاشف»، که پس از حزب شاس به عنوان رهبر یهودیان «لیتوانیایی» غیرحسیدی در اسرائیل، برگزیده شده بود ارائه کرد. الیشف این ایده را رد نکرد ولی فقط در مورد ضمانت‌های ما به همه یهودیان مبنی بر حفظ تورات تردید کرد. آیا در تمام بازدیدهای خود از رهبران ارتدوکس، با واکنش های شوکه کننده مواجه شده اید؟ نه، برعکس. برخی از خاخام ها با این ایده بسیار موافق هستند. پارادوکس عمدتاً از این سؤال ناشی می‌شود که آیا اجرایی است و آیا ما می‌توانیم از خود دفاع کنیم. به گفته «یاکوبوویتز»، جامعه حریدی یک داستان موفقیت شگفت انگیز در زندگی کردن با توسل به تورات و اصول مذهبی است. این کاملاً شگفت انگیز است که چگونه این مردم پس از هولوکاست قیام کردند. از نظر کمی هرگز نسلی با این همه دانش آموز تورات وجود نداشته است. این جمع نمی خواست در مسائل دنیایی پیشرفت کند، زیرا اگر در آنجا رشد می کرد، در زمینه تورات به جایی نمی رسید. سوال لازم بود این است که آیا باید این راه را ادامه داد یا خیر. ادغام در کار و تحصیل باید در چارچوبی مستقل صورت گیرد.

طرح های مختلف به مدل سوئیسی اشاره می کند، فدراسیونی متشکل از 26 بخش با بیش از 2 هزار مقام محلی، تقریباً 10 برابر تعداد موجود در اسرائیل. سه اقلیت قومی، چهار زبان رسمی و یک دموکراسی پر جنب و جوش وجود دارد. جمعیت این کشور نزدیک به 9 میلیون نفر است. اما اسرائیل سوئیس نیست. به گفته فدرالیست های کهنه کار، چنین اقدامی باید به مناقشه اسرائیل و فلسطین نیز رسیدگی کند و برخی نسبت به انطباق مدل سوئیسی با واقعیت های محلی تردید دارند.

دکتر «لیمور یهودا»، محقق دانشگاه عبری که متخصص در حقوق بشر بین‌المللی است و همچنین فرآیندهای صلح را مطالعه می‌کند، می‌گوید: از زمان های گذشته بخش شدن به‌عنوان یک راه‌حل تصور میشده اما در واقعیت راه‌حل نیست. او می‌گوید: بخشی شدن مزایا و معایب خود را دارند. یهودا توضیح می دهد که مدل سوئیسی بر مفهومی کاملا متفاوت از مفهوم دموکراسی اسرائیل استوار است. این یک دموکراسی مبتنی بر مشارکت عمیق در حکومت است. همه جزئی از دولت هستند، نه فقط در مجلس. در این مدل، همه گروه‌های جمعیتی در تصمیم‌گیری شرکت می‌کنند و یک گروه نمی‌تواند بر گروه دیگر غلبه کند. گروه های مختلف بدون در نظر گرفتن اندازه آنها دارای حق وتو هستند. او می افزاید: اگر این اصول اتخاذ شود، من از آنها حمایت می کنم.

او می افزاید که در موقعیت های درگیری مانند شرایطی که ما در آن زندگی می کنیم، اکثریت دموکراسی جواب نمی دهد. یهودا گروهی را در مؤسسه «ون لیر اورشلیم» مدیریت می کند که بر روی موضوع «صلح یهودی-فلسطینی مبتنی بر مشارکت» تحقیق می کند. برخلاف فدرالیسم، کنفدراسیون متشکل از کشورهای مستقلی است که مشارکت خاصی را بین خود حفظ می کنند، مانند مشارکت بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا. او می گوید: نقطه شروع من این است که راه حل باید بر اساس برابری جمعی، یعنی برابری بین گروه ها و نوعی مشارکت باشد. اما تا آنجا که به فلسطینی ها مربوط می شود، روابط فدرال باعث پیشرفت خواهد شد، تا جایی که به جامعه اسرائیل مربوط می شود، ما ممکن است باعث عقب گرد می شویم.

انتهای پیام/

دیگران می‌خوانند
اینستاگرام تیتر کوتاه

نظر شما

اخبار
اخبار
پیشنهاد سردبیر