در صدا و سیما چه خبر است؟
اگر هر دو نامه را روبروی هم بگذارید، تنش زیرپوست سازمانی را میبینید.
امروز بعد از هفتهای که باری دیگر خبرهای سازمان صداوسیما و معاونت سیاسی آن در فضای خبری رسمی و مجازی میپیچید و دستبهدست میشد، بعضی از رفتن معاون سیاسی این سازمان خبرها نوشتند و تحلیلها ارائه کردند، و بعضی از نرفتن آن معاون گفتند، در بر همان پاشنه همیشگی چرخید، پیمان جبلی در حاشیه حیاط دولت تکلیفها را در یک جمله روشن کرد و گفت: «ما تغییری نخواهیم داشت و این شایعات در فضای مجازی است.»
حسین قره: در چند روز گذشته نامهی سرگشاده منتسب به جمعی از کارکنان و خبرنگاران سازمان صداوسیما به رهبری انقلاب منتشر شد که در آن اشارههای متعددی به مدیریت معاون سیاسی سازمان رفته بود و در یک جمله خلاصه میشد که رفتارهای معاون سیاسی (علیرضا خدابخشی) خارج از عرف است و انحرافی.
فردای آن روز روزنامه جام جم نامهی دیگری از کارکنان و خبرنگاران سازمان صداوسیما منتشر کرد که آنچه پیشتر منتشر شده، شبنامهای است برای تخریب چهرهها و اقدامات، آنان که این شبنامه را نوشتهاند سیر تحولات را تاب نیاوردهاند و... تمام نقاط قوت سازمان را نقاط ضعف نشان دادهاند.
اگر هر دو نامه را روبروی هم بگذارید، تنش زیرپوست سازمانی را میبینید که بخشی، بخشی دیگر را قبول ندارد. یک طیف، آنان که آمدهاند را «انحرافی بس بزرگ در سازمان» میبینند و آن طیفی که جواب اینان را دادهاند از تحولات و چابک سازی و کوچکسازی میگویند و تأیید میکنند: «طبیعی است که برخی از کارکنان توان کمتری برای تطابق خود با این تحولات دارند و این موضوع ممکن است اسباب دلخوری، نگرانی، اعتراض و رفتارهای دیگر را فراهم کند. افرادی هم که اجرای سیاستهای جدید موجب پیشرفت کاری آنها شده مشغول کارند و صدایی از آنها شنیده نمیشود.»
تنش در این سازمان امری پوشیده نیست و نیازی به غیبگویی ندارد؛ اگر بگوییم این خبرنگاران و کارکنان (از هر دو طرف) تمام این مدت در آن سازمان گفتگوها کردهاند و بحثها سر گرفته است، تا گروهی تصمیم به انتشار نامه گرفتهاند و گروهی دیگر در واکنش به آن نامه، جواب داده و آن را شبنامه خواندهاند، نشان از بنبست درونسازمانی دارد؛ چراکه هرکسی میداند برای رسیدن به این نقطه، آن جمع باید راههای تعامل را رفته باشند، حتماً جلسات متعددی برگزار شده است و حتماً در راهروها و دفاتر جمعی نشستهاند و برخاستهاند و حرفهایی زدهاند، انتشار هردوی این نامهها نشان از آن دارد که ماهها رایزنی و گفتگو هیچ نتیجهای در برنداشته و آنچه اتفاق افتاده استمداد از بیرون سازمان است، (گروه دوم از مردم و مسئولان خواستهاند تا نامه گروه اول را نپذیرند و آن را شبنامهای برای تخریب بدانند).
قطعاً قصد انتشاردهندگان نامه ورود عالیترین مقامهای کشور به مسئلهای اینچنین نیست؛ اما مسلم است که میخواستند خبر و نامه آن اهمیت را پیدا کند که نگاه همگان بهسوی طرح مسئله جلب شود و این یعنی فشار آنقدر بوده است که کار از گفتوگوی صمیمانه و تعامل سازنده، مذاکره، بحثوجدل و... گذشته است.
اگرچه نامه اول آنقدر جزئیات دارد که فقط باید در آن سازمان بود تا آن اطلاعات را داشت و قطعاً کسی از بیرون سازمان نمیتواند در این سطح آگاهی داشته باشد ولی پاسخدهندگان به نامه اول آنقدر نکتهسنجانه طرح مطلب کردهاند که مشخص است میدانند گروه اول به چه چیزی اشاره میکنند و گلایه آنها چیست. با این اوصاف تمام این برخوردها و گستردگی آن، در همین یک جمله جواب پیمان جبلی خلاصه شد که امروز در حیاط دولت به خبرنگاران گفت: «ما تغییری نخواهیم داشت و این شایعات در فضای مجازی است.» (به نقل از تسنیم). پیمان جبلی متعهدانه از کسانی که با او آمدهاند و یا کارشان را با گروه و جریان او شروع کردهاند حمایت میکند، او جانبدارانه پشت نیروهایش میماند، چه آنسوی میدان؛ صد یا دویست نفر کارمند و خبرنگار سازمان متبوعش باشند، چه پای حذف مجریان و برنامهسازان و ریزش میلیونی مخاطب باشد، او پای طرفی میماند که با او در یک گروه و جریان تعریف میشود، چه بخشی از کارمندان و خبرنگاران باشند و چه تنها یک مجری که در خوشبینانهترین حالت ۵ تا ۱۰ درصد مخاطب دارد.
بیشتر بخوانید:
کنایه محمد مهاجری به عذرخواهی دیرهنگام رئیس سازمان صداوسیما از قاضی زاده هاشمی /کلید اتاقتان را به نگهبان بدهید و خلاص!
از مخاطب اصرار از تلویزیون انکار/ تکلیف بازگشت رشیدپور و گلزار به تلویزیون به کجا رسید؟
دوگانه سازیهای رشیدپور - شهبازی جای نگرانی است آقای جبلی جای نگرانی است
پیمان جبلی پیشتر از این هم در حمایت از مجری محبوبش فقط یک جمله نوشت که؛ برنامه حذف نخواهد شد و با قدرت به کار خود ادامه میدهد. (نقل به مضمون) این قطعیت شاید در مواردی به کار بیاید و کاربرد داشته باشد؛ اما وقتی شما در پهنهای ایستادهاید که مسئله سرمایه اجتماعی و اعتماد عمومی مطرح است نمیتوانید، با یک جمله کار را تمام کنید، این کار تبعات بسیار پردامنهای دارد. شاید در ساخت یک ماشین یک نظر بتواند تکلیف امری را روشن کند، اما در علوم انسانی اینچنین نیست، پافشاری بر یک امر میتواند تبعاتی گاه گسترده و تأثیری میان دههای داشته باشد.
البته که ریزش مخاطب تلویزیون با آمدن تیم جبلی و جلیلی آغاز نشد، اما شدت گرفتن این ریزش در این دوره مشهود است، برای بازگشت مخاطب به تلویزیون واقعاً با یک جمله امری کار درست نمیشود، این مسیر به سالها کار مستمر نیاز دارد.
پیمان جبلی و شایعه تغییر/ عدهای از کارکنان نامه نوشتند، عدهای دیگر آن را شبنامه خواندند
نکته دیگر این است که آقای جبلی اگر یک تلویزیون و یا رسانه خصوصی داشت، مثل بسیاری از کسانی که آنسوی مرزهای ایران رسانه و تلویزیون خصوصی دارند، میتوانست هر حکمی را در یک جمله امری ساده طرح کرده و برای همه لازمالاجرا باشد، اما او مسئول یک تلویزیون ملی است، برای بیان هر جملهای باید ملاحظه آن را داشته باشد که در پیشگاه مردم پاسخگو است. توجه به خواست دیگران از کارمندان سازمان متبوعش تا خیل گسترده مخاطبانش باید در اولویت او قرار گیرد. (البته که این نکته فقط به آقای پیمان جبلی برنمیگردد.)
اینکه مدیران او در تنش با خبرنگاران و کارمندانش هستند، اینکه مخاطبان و مردم درگیر با برنامهسازان و مجریانش و هر روز از آن دستگاه ملی صدایی از تشتت میآید، بازتاب وضعیتی است که آقای جبلی نمیتواند با یک جمله به آن پایان دهد، بلکه این آغاز ماجرایی است که باید فکری عمیق برای آن کرد، حتی اگر او روی پلههای حیاط دولت خواسته ماجرا را جمع کند، الزاماً باید بداند این تنشها در همان جمله ختم نخواهد شد و باید فکری اساسی کرد. اگر نویسندگان نامه دوم همه آنچه گفتهاند درست باشد، یعنی تمام اقدامات انجام شده در راستای منافع ملی است و تحولات همه در راستای بهینهسازی وضع موجود، قطعاً چنین شرایطی باید در وضعیت مخاطب و برنامهسازی و... مشهود و معلوم باشد. نویسندگان نامه دوم خودشان صادقانه قضاوت کنند که اینگونه است؟
نظر شما