نام فردوس کاویانی هم هشتگ شد
فردوس کاویانی بازیگر پیشکسوت کشور ، به علت بیماری پارکینسون درگذشت.
فردوس کاویانی بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون به علت بیماری پارکینسون و ضعف شدید جسمانی درگذشت.
کاویانی دانشآموخته رشته بازیگری و کارگردانی از دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که در سال ۱۳۵۰ فارغالتحصیل شد. از جمله اولین فیلمهای او بازی در فیلم تجاوز به کارگردانی حمید مصداقی بود. سالهای دهه شصت و هفتاد نیز اوج فعالیت هنری او بود که در فیلمهای شهر قصه، اجارهنشینها، بانو، میکس .سگکشی و همچنین سریالهای محبوب دههٔ ۱۳۷۰ مانند همسران و آژانس دوستی بازی کرد و یکی از آخرین حضورهای عمومی آقای کاویانی در جشن بازیگران تئاتر در سال ۹۶ بود.
رسول اسدزاده، روزنامهنگار طی یادداشتی درباره این هنرمند نوشت: سریال همسران که پخش میشد، یک روفرشی بزرگ پهن میکردیم وسط هال، قبلش مادرم از گونی بزرگِ تخمه آفتابگردان، که تابستان خریده بودیم، سه لیوان تخمه درشت و پرمغز ریخته بود داخل تابه رویی بزرگ و با آب نمک غلیط و گلپر تخمهها را بود داده بود. یک عالمه نارنگی و سیب هم ولو بود وسط همان رو فرشی، دایره مینشستیم جلوی تلوزیون شهاب بیست و یک اینچ که تازه خریده بودیم. تیتراژ شروع میشد، من میگفتم مهراااااااانه مهین ترابی، برادرم میگفت فردوس کاویانی، خواهرم میگفت الهام پاوه نژاد، دوباره از اول من میگفتم فرهاد جم، برادرم میگفت بیژن بیرنگ، خواهرم میگفت مسعود رسّام... تیتراژ تمام میشد و کمال و مهین و علی و مریم ما را میبردند به تهران، به زندگی آپارتمانی که آن سالها برای من دنیایی ناشناخته بود.
کمال و گاوداریاش، آن گاو معروفش، خال خالی خالی نه خال خالیِ تنها، مهین چقدر از هر چه زن میشناختم قشنگ تر بود، مریم هم، علی هم از هرچه مرد میشناختم خوشتیپ تر بود... حالا ساعت نه و چهل دقیقه شب نهم مهر سال ۱۴۰۲ است. تازه به خانه رسیدهام که یک هو خبر درگذشت فردوس کاویانی کوبیده میشود به صورتم.... نام فردوس کاویانی هم هشتگ شد... خیلیها این روزها تا نمیرند کسی به یادشان نیست و این رسم زمانه است. رسمی که مثل خیلی چیزهای دیگر نفهمیدیم کی و چگونه عادت همه ما شد. خیلی زود صدای نرم و لبخند مهربان او از جلوی چشمهایم میگذرد. نقش آفرینیاش در آژانس دوستی، همسران، اجاره نشینها... میروم سریع عکسش را جستجو میکنم، حتی یک پرتره باکیفیت از او در اینترنت یافت نمیشود. مردی که خاطرات به جا مانده از او آغشته به طعم تخمه آفتابگردانِ خانگی و نارنگی است. خاطراتی مربوط به دنیای آنالوگ، به روزگاری که ما آنقدر بزرگ نشده بودیم که در کنار هم صدها کیلومتر از هم دور باشیم. روزگاری که دیگر نیست. انگار از منظومه شمسی هم خارج شده و رفته به جایی که دیگر هرگز دستمان به آن نخواهد رسید... روحت شاد و یادت جاودان فردوس کاویانی عزیز
رضا صائمی، منتقد سینما نیز نوشت: آخ که چقدر دلم سوخت....نه از رفتنش که از بودن بی بهایش....اینکه چه بازیگر توانای بی ادعا اما قدر نادیده ای بود...انگار روزگار زخمی به او زده بود بدتر از انزوا......
اغلب او را با سریال همسران به یاد می آورند و نقش آقا کمال همسر مهین(مهرانه مهین ترابی)...اما فردوس کاویانی دو جواهر در نقش آفرینی و کارنامه بازیگری اش دارد که برای همیشه می درخشد....یکی در اجاره نشین ها و نقش مش مهدی سرکارگر و دیگری در بانو و نقش کرمعلی که باز هم کارگری از طبقه فرودست بود....چنان باور پذیر که گویی مهرجویی از یک کارگر زحمت کش و ساده و فروتن به عنوان نابازیگر استفاده کرده....اصل جنس بود...خودِخود نقشی که باید می بود....درک درست او از نقش و اجرای آن چشمگیر است....آنگونه که مش مهدی و کرمعلی در کسوت یک کارگر ساده به ابژه تماشا تقلیل نمی یابد، حقیقت تلخ و تراژیک این طبقه را در رئالیستی ترین شکلش بازنمایی می کند....سینمای ایران بازیگر توانمندی را از دست داد...چقدر تو دوست داشتنی بودی مرد....فردوس نصیبت باد
نظر شما