اوشین دوباره خاطره ها را زنده کرد
موسیقی تیتراژ سریال «سال های دور از خانه» یکی از جلوه های ثابت خاطره بازی با سریال های دهه شصت تلویزیون است .
کارکرد تیتراژ چیزی شبیه به جلد کتاب است که طراحش تلاش میکند با انتخاب عناصر، فرمها و چینشها با کمک گرافیک و موسیقی مخاطبان یک اثر را در جریان موضوع قرار دهد. شرایطی که گاهی بسیار نکتهسنج، اندیشمندانه و حسابشده پیش روی مخاطبان قرار میگیرد و گاهی هم به قدری سردستانه و از روی ادای یک تکلیف اجباری ساخته میشود که بیننده را از اساس از یک اثر تصویری دور میکند.
آنچه بهانهای شد تا بار دیگر رجعتی به کلیدواژه «تیتراژ» داشته باشیم، مروری بر ماندگارترین و خاطرهسازترین موسیقیهای مربوط به برخی برنامهها و آثار سینمایی و تلویزیونی است که برای بسیاری از مخاطبان دربرگیرنده خاطرات تلخ و شیرینی است و رجوع دوباره به آنها برای ما در هر شرایطی میتواند یک دنیا خاطره به همراه داشته باشد. خاطرهبازی پس از آغاز و انتشار در نوروز ۱۴۰۰ و استقبال مخاطبان از آن، ما را بر آن داشت در قالب یک خاطرهبازی هفتگی در روزهای جمعه هر هفته، روح و ذهنمان را به آن بسپاریم و از معبر آن به سالهایی که حالمان بهتر از این روزهای پردردسر بود، برویم.
در نود و هشتمین شماره از این روایت رسانهای به سراغ موسیقی تیتراژ یکی از محبوب ترین سریالهای تلویزیونی دهه ۶۰ رفتیم که در یاد و خاطره ایرانیان جایگاه بینهایت مهم و ارزشمندی دارد. جایگاهی سرشار از تصویرها و قصههای ناب که در روزگار تلویزیونهای سیاه و سفید تبدیل به یکی از مهمترین و بهترین سریالهای مردم در روزها و شبهای پرالتهاب دوران دفاع مقدس شد.
روزها و شبهایی که انگار با پخش موسیقی تیتراژ این سریال همه آدمها در کنار التهابات و ترسها و وحشتهای ناشی از موشک باران و بمباران هوایی شهرها، محو صفحه تلویزیون میشدند و همراه با خانواده و فامیل به تماشای این مجموعه مینشستند.
ماجرای تماشای سریال هم آن قدر مهم بود که حتی وقتی همه در پناهگاه بودند، به هر ضرب و زوری که شده باید از بالای پشت بام کابل و آنتنی تعبیه میشد تا همه همسایهها بتوانند در کنار هم نظاره گر سریالی باشند که برایشان بسیار مهم بود. حتی اگر آن چه میدیدند در برخی مقاطع با آنچه در داستان اصلی فیلم میگذشت، مغایرت داشت. مهم تماشای خانم اوشین و مصائب تمام نشدنی اش از عنفوان کودکی تا پیری بود که یک سکانس آن را نمیشد از دست داد. چون دیگر تکراری در آن شبکه و این شبکه وجود نداشت که بتوان تماشای لحظههای از دست رفته را جبران کرد.
خلاصه ماجرا به قدری جدی و مهم بود که سریال «سال های دور از خانه» یا همان «اوشین» خودمان دیگر جزو جدایی ناپذیری از زندگی دهه شصتی ها شد. خاطراتی که هرگز نمیتوان موسیقی و ماجراهایش را فراموش کرد. چارچوبی تأثیرگذار که وجوه اجتماعی و انسانی اش در نزدیک ترین شکل ممکن با مخاطب ایرانی همراه بود. مسیری که با دوبله جذاب و شنیدنی گویندگانش به سرپرستی ژاله علو با آن صدای دلنشین و آسمانی اش و همراهی دیگر دوبلورها از جمله فهیمه راستکار، مریم شیرزاد و بسیاری دیگر و روایتهای ریز و درشت جذاب قسمتهای مختلف، ما را سِحر صفحه تلویزیون میکرد.
نظر شما