با توافق خداحافظی کنیم؟
برخی کشورهای عربی که به سمت تنش زدایی با ایران حرکت کرده بودند، اقدام دو گانهای را با حرکت به سمت امریکایی ها، نشان میدهند.
چهار مقام امریکایی روز پنجشنبه در گفتوگو با خبرگزاری آسوشیتدپرس ادعا کردند که ارتش ایالات متحده در حال بررسی استقرار نیروی نظامی مسلح در کشتیهای تجاری است که از طریق تنگه هرمز عبور میکنند تا از توقیف کشتیهای تجاری توسط ایران جلوگیری کند. بر اساس این ادعا، هزاران تفنگدار و ملوان امریکا که خدمه دو کشتی تهاجمی آبی خاکی یو اس اس باتان و یو اس اس کارتر هال هستند، به سمت خلیجفارس حرکت میکنند و میتوانند در مأموریت نگهبانی مسلحانه از کشتیها در تنگه هرمز مورد استفاده قرار گیرند.
این تفنگداران دریایی و ملوانان قرار است در آبراهی مستقر شوند که ۲۰ درصد از نفت خام جهان را از خود عبور میدهد. مقامات امریکایی گفتهاند که این تفنگداران و ملوانان نیروی دریایی تنها در صورت درخواست کشتیهای درگیر، امنیت آنها را تامین خواهند کرد.
این اطلاعات در شرایطی منتشر میشود که «جاسم محمد البدیوی» دبیر کل شورای همکاری خلیجفارس نیز، بر اهمیت شراکت راهبردی بین شورا و امریکا در تقویت امنیت دریایی منطقه، تضمین آزادی دریانوردی و جریان روان تجارت بینالملل تأکید کرده است. البدیوی این سخنان را در دیدار با دریا سالار «براد کوپر» رئیس ناوگان پنجم نیروی دریایی امریکا مطرح کرده و گفته است: «موضوع امنیت دریایی از مهمترین موضوعات شراکت راهبردی با امریکاست».
موازی با این اخبار، اخیرا رسانههای اسرائیلی مدعی شدهاند توافق ایران و امریکا وارد مرحله اجرایی شده است و هر دو کشور به وضوح برای آرام کردن اوضاع تلاش میکنند. رسانه هاآرتص در مطلبی درباره توافق ایران و امریکا نوشت: «هدف دولت بایدن روشن است؛ حفظ آرامش در جبهه ایران و متوقف شدن رشد برنامه هستهای تهران تا پس از انتخابات ریاست جمهوری امریکا در نوامبر ۲۰۲۴.»
بر همین اساس پرسشهایی مطرح است از جمله این که اگر ایران و ایالات متحده رویکرد تنش زدایی را دنبال میکنند، موضع گیریهای جدید امریکا برای حضور گسترده تفنگداران این کشور در تنگه هرمز چگونه تعبیر میشود و چه مفهومی خواهد داشت؟ آیا توافق نانوشته باعث شده بود حضور ایالات متحده در آبهای خلیجفارس ناملموستر شود؟ حشمت الله فلاحت پیشه، رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم و تحلیلگر سیاسی در گفتوگو با فرارو به این پرسشها پرداخته است:
بازگشت به دوران تنش ایران و امریکا
دومین ابتکار مذاکراتی بین ایران و امریکا شکست خورد؟! حشمت الله فلاحت پیشه به فرارو گفت: «ایران و امریکا به دوران تنشی باز میگردند که از ابتدای ریاست جمهوری بایدن عملا به حالت تعلیق در آمده بود. در زمان ریاست جمهوری دونالد ترامپ، تنشها بین ایران و ایالات متحده به شکل بیسابقهای افزایش یافت و طرفین تا آستانه جنگ پیش رفتند، اما پس از به قدرت رسیدن بایدن، سیاست احیای برجام، تا حد زیادی به کاهش تنشها کمک کرد. در این میان، دو طرف فرصت توافق را از دست دادند و یک ابتکار تازه بین ایران و امریکا شکل گرفت که تحت عنوان توافق نانوشته یا مدیریت نانوشته تنشها بود. البته ایران با تابوی بزرگی به نام «رابطه با امریکا» رو به روست که باعث میشود ابتکارهای مختلفی با هزینههای زیادی شکل بگیرد. یکی از این ابتکارها، مذاکره با واسطه یا مدیریت نانوشته توافقات است. در همین راستا نیز شاهد بودیم که میزان سفرهای دیپلماتهای ایرانی به عمان، طی یک سال اخیر، بیش از کل ماموریتهای همین یک سال در سراسر وزارت خارجه است. به حدی که من تصور میکنم حتی برخی سفرها بدون دستور کار و فقط برای اثرگذاری بر بازار ایران و مسائل اقتصادی شکل میگرفت و ملاقات سیاسی خاصی هم انجام نمیشد. برای مثال، اخیرا و در اوج تنش بین ایران و امریکا، یکی از مسئولان وزارت خارجه به عمان سفر کرد.»
وی افزود: «این اتفاق (حضور تفنگداران نیروی دریایی امریکا در تنگه هرمز)، شکست دومین ابتکار مذاکراتی بین ایران و امریکا در دوره ریاست جمهوری بایدن است. ابتکار اول، احیای برجام بود که با شکست مواجه شد. ابتکار دوم نیز که مدیریت نانوشته تنشها بود، تا حد زیادی شکست خورده است. به خاطر همین شکست است که با لشگرکشی امریکاییها به منطقه مواجهیم. آن هم نوعی لشگرکشی که خلاف سند امنیت ملی امریکا برای ربع قرن بیست و یکم است. امریکاییها بر اساس همین سند، حوزه تنش خود را به دریای چین جنوبی منتقل کردهاند و بخش عمدهای از ناوگان خود را نیز از خلیجفارس به دریای چین منتقل میکنند. اما اکنون میبینیم که بخش بزرگی از این ناوگان دوباره رهسپار خلیجفارس شده است، آن هم در شرایطی که تا همین اواخر، اولویت امریکاییها، جنگ اوکراین بود و در قالب ساز و کارهای ناتو، اجتماع نیروها و ناوگان نظامی امریکا، در چین جنوبی و اوکراین قابل مشاهده بود.»
از پیشنهادهای خطرناک امریکا تا استاندارد دوگانه کشورهای عرب
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم گفت: «افزون بر اینها، امریکاییها، پیشنهادهای خطرناکی نیز به سایر کشورها ارائه میکنند. بر اساس این پیشنهادها، امریکا میتواند تفنگداران خود را روی کشتیهای باری و نفتکشهای در حال گذر از دریای عمان مستقر کنند. البته این موضوع میتواند منجر به سوالاتی جدی در ایالات متحده شود. باید دید که بایدن چگونه از این سوالات گذر میکند. پرسش نخست در این مورد است که هم نفتکشها و هم کشتیهای باری در اقلیمی خارج از سرزمین امریکا حضور دارند و طبق قوانین داخلی امریکا، کشوری که نظامیان امریکایی را روی عرشه کشتیهای خود، میزبانی میکند، باید حق کاپیتولاسیون برای امریکاییها را هم بپذیرد. یعنی اگر نظامیان امریکایی در این کشتیها دچار مسئله و تخلفی شدند، کشور میزبان اجازه برخورد با آنان را ندارد. موضوع دیگری که وجود دارد این است که رفتارهای امریکا به خودی خود، منتهی به افزایش تنشهای بالقوه بین دو کشور خواهد شد. ایران اقدامات مقابله به مثل برای پیشگیری از دستبرد امریکا به کشتیها و نفتکشهای ایرانی را اجرا خواهد کرد و امریکاییها هم سعی میکنند توان مقابله به مثل ایران را محدود کنند. من معتقدم اگر چنین اقداماتی رخ دهد، راهکارهای جایگزین را شاهد خواهیم بود.»
وی افزود: «درواقع اگر امریکاییها اقدامات ایزایی علیه ایران را متوقف نکنند و شرایطی نظامی در منطقه حاکم شود، ایرانیها به راههای جایگزین روی خواهند آورد و معنای همه اینها نوعی افزایش تنش است. معتقدم امریکاییها فارغ از مناسبات خاص با ایران، بیشتر سعی میکنند سنگر خود را در خلیجفارس حفظ کنند، زیرا بایدن دید که بلافاصله پس از خروج امریکا از منطقه، به یکباره، توافقنامههای امنیتی و حضور نظامی دو کشور شرقی یعنی چین و روسیه، توسط کشورهای عربی جایگزین امریکا شد و حتی کشورهای عربی، به سمت تنش زدایی با ایران رفتند. در نتیجه امریکاییها حس کردند در این منطقه سنتی حضور و نفوذ خود، قدرتشان را از دست میدهند و به همین دلایل، در حال انتقال ناوگان خود به منطقه هستند. هر رفتار امریکا میتواند الگوهای جدیدی از مقابله به مثل ایران علیه امریکا را شکل دهد. در کل کاملا مشخص است که ابتکار دوم بین ایران و امریکا شکست خورده است و دو طرف در مسیر افزایش تنش قرار دارند. به سود همگان است که دوباره راهکارهای تنش زدایانه را فعال کنند، در غیر این صورت، ممکن است اتفاقاتی شکل بگیرد که حتی برای امریکاییها هم قابل مدیریت نباشد.»
این تحلیلگر سیاسی گفت: «برخی کشورهای عربی که به سمت تنش زدایی با ایران حرکت کرده بودند، اقدام دو گانهای را با حرکت به سمت امریکایی ها، نشان میدهند و همزمان برخی مسائل کهنه و تنش زا را دوباره با ایران مطرح میکنند که شامل مسئله جزایر سه گانه ایرانی و میدان گازی آرش میشود. به اعتقاد من، همه اینها به معنای افتادن کشورهای عربی و امریکا در یک دام سنتی است. به نفع همه این کشورها بود که از راهبرد تنش زدایانه ایران استقبال میکردند و البته به سود ایران نیز بود که در تنش زدایی با امریکا، کمی حرفه ایتر و واقع گرایانهتر عمل کند. متاسفانه طرف ایرانی نیز از فرصتهای تنش زدایی با امریکا استفاده واقعی نکرد. وضعیت فعلی حاصل هدررفت فرصتها توسط همه طرفهای فعال و درگیر در منطقه است.»
نظر شما