حاجیپور در گفتوگو با تیترکوتاه: نه شببیداری دیدم نه بازیکنسالاری
مردم به کادر ایرانی تیم ملی والیبال زمان بدهند
ملی پوش جوان تیم ملی والیبال می گوید مردم باید صبور باشند و به مربیان ایرانی تیم ملی زمان بدهند.
گروه ورزشی تیترکوتاه - نسیم شیرازی: علی حاجیپور بلندقامت والیبال ایران که نخستین رقابت جدیاش با تیم ملی بزرگسالان را در لیگ ملتها تجربه کرد، در این رقابتها جزو معدود خوبهای ایران بود و البته به خاطر مصدومیت درحال حاضر منتظر عمل جراحیاش بوده و امیدوار است همتیمیهایش مسیر المپیک را طی کنند تا جواب زحمتهایشان را با رسیدن به المپیک بگیرند. او که از شایعات پیرامون تیم ملی ایران بیخبر است میگوید این چیزهایی را که میگویید نه دیدهام و نه شنیدهام. گفتوگوی تیتر کوتاه با جوان بااخلاق و بیحاشیه تیم ملی والیبال ایران را در ادامه خواهید خواند.
چیزی به مسابقات آسیا نمانده ولی هنوز دربارهی لیگ ملتها صحبت میشود، خودت عملکرد تیم در لیگ ملتها را چطور دیدی؟
مانند تمام سالها تمرین بهموقع شروع شد، امکانات تمرینی خوب بود ولی سفرهایمان به دلیل کمبود بودجه فدراسیون به مشکل میخورد و ما با پروازهای اکونومی به محل برگزاری مسابقات میرفتیم که تقریبا ده تا دوازده ساعت در پرواز بودیم و حالا اگر شانس میآوردیم یا نه توی راهرو بودیم. حقیقتش ما امسال در تیمملی نتوانستیم از آن پتانسیلی که داریم کامل استفاده کنیم، تعدادی از بازیکنان به دلیل مصدومیت، تعدادی به دلایل شخصی نتوانستند به تیمملی کمک کنند و ما امسال تقریبا چهار بازیکن جوان، یعنی چهار دهه هشتادی داشتیم که خودم هم جزو یکی از آنها بودم و فکر میکنم آن تجربه لازم را نداشتیم، بازیکنان با تجربه بودند و کمک میکردند ولی یک جاهایی در پستهای تاثیرگذار بهخصوص پست دریافتکننده و پشت خط آن تجربه لازم را نداشتیم که در پوئنهای حساس از تجربهمان استفاده کنیم، و بعضی وقتها سردرگم بازی نکنیم! فکر میکنم نتیجه هم نشاندهندهی این موضوع هست که پنج یا شش بازی را با نتیجه سه بر دو از دست دادیم و نتوانستیم امتیاز را به نفع خود تغییر دهیم. نتوانستیم کمبود دریافت که میلاد عبادیپور در این بخش تاثیرگذار بودند را جبران کنیم و شرمنده مردم ایران شدیم.
از دهه هشتادیها گفتی ولی به گفته کارشناسان شما جزو معدود خوبهای ایران در لیگ ملتها بودی.
کارشناسان لطف دارند، فکر میکنم بعد از بازی با اسلوونی بود که گفتم عملکرد فردی تاثیرگذار نیست. والیبال ورزش گروهی است که اگر یک روز در یکی از فاکتورها لنگ باشیم یا نتوانیم آنطور که باید آن فاکتور را کنترل کنیم که به تیم آسیب نزند آن عملکرد فردی به چشم نمیآید، حالا شاید خیلیها مثلا از لحاظ عملکرد فردی خوب باشند ولی در پوئن حساس مثلا ۲۴ - ۲۴ اگر بازیکن جوان تا همانجا هم عملکرد فوقالعادهای داشته باشد ولی تجربهی کافی برای گرفتن امتیاز حساس نداشته باشد شاید باعث اشتباهش شود که این خوب نیست. البته کارشناسان علاوه بر تعریف انتقادهایی هم داشتند که ما باید انتقادپذیر باشیم. یعنی باید بشنویم شاید آن انتقاد کمکدهنده بود و شاید اصلا کمکی هم نکرد. شاید بعضی از فاکتورها را میبینند که شاید اصلا نیازی نباشد که ما بخواهیم به آن توجهی کنیم. ولی بهطور کلی بهخصوص در بحث هماهنگی دریافت که بچههای دریافت کننده تقریبا میشود گفت نبودند و هماهنگی عقب زمین بهوجود نیامد.
خودت از عملکردت راضی بودی؟
عملکرد فوقالعادهای نداشتم که راضی باشم، عملکرد نرمالی بود و حس میکنم این بخاطر اولین تجربهام بود، یعنی اولین باری بود که در چنین مسابقاتی قرار میگرفتم.
تلخی لیگ ملتها با مصدومیتت تلختر هم شد.
نمیدانم آن لحظه را چطور توضیح دهم، همان لحظه متوجه شدم که رباط پاره کردم و موقع فرود صدای وحشتناکش را شنیدم. جالب است که آن صدا را فقط خودت حس میکنی و میشنوی، هیچکدام از همتیمیهایم نشنیدند، بعد از صدا درد عجیبی پیچید و عضلات پایم در شوک بود و نمیتوانستم صافش کنم و خب اتفاقی بود که افتاد.
تصویر اشکهای بعد از مصدومیتت هم وایرال شد.
ساعت بازی ما به وقت ایران حدود ۳ بامداد بود، من آنلحظه فقط نگران مادرم بودم که میدانستم بازی را تماشا میکند و به محض اینکه وارد رختکن شدیم فقط اصرار داشتم گوشیام را بدهند تا با مادرم تماس بگیرم و خانوادهام را از نگرانی بیرون بیاورم که همین اتفاق هم افتاده بود و خیلی نگران بودند.
الان در چه مرحلهای از درمان آسیب دیدگیات هستی؟
شنبه یا یکشنبه عمل خواهم کرد و بعد دورهی بازتوانیاش را میگذرانم تا بتوانم هرچه سریعتر به تمرینات برگردم.
شرایط روحیات چطور است؟
خوبم و هیچ مشکلی ندارم، خیلیها فکر میکنند از نظر روحی به مشکل خوردم ولی هیچ اتفاق خاصی نیفتاده که ناراحت باشم، عمل میکنم و حدود سه ماه بعد دوباره برای برگشتن به تمرین تلاشم را شروع میکنم و امیدوارم از فروردین ماه کنار تیم ملی باشم.
تا آنموقع بچهها سهمیهی المپیک را گرفتهاند؟
انشاا... امیدوارم که بچهها در تورنمنتهای پیشرو موفق باشند و بتوانند سهمیه المپیک را خیلی راحت بگیرند.
تیم ملی در حال حاضر بازیکن مصدوم مانند خودت زیاد دارد، این کار تیم را با مشکل روبرو نمیکند؟
والیبال پتانسیل بالایی دارد، در هر پستی شاید ۴ یا ۵ بازیکن خوب دارد، در همین پست من ۵ بازیکن خوب هست که همه جزو بهترینها هستند و دست کادر فنی بسته نمیماند و امیدوارم بهتریت عملکردشان را به نمایش بگذارند و والیبال ما یک بار دیگر به المپیک راه پیدا کند.
گفتی نبود بازیکنی چون عبادیپور خیلی به چشم آمد و کار را سختتر کرد.
میلاد عبادیپور بازیکن فوقالعاده و جزو کاملترینها است. در تمام فاکتورها فوقالعاده است و در سطح جهانی بازی میکند و حتما نبودش به چشم میآید. هماهنگی و بودن رضا حضرتپور در کنار اسفندیار و شریفی، یا مرتضی شریفی و پوریا خانزاده ترکیب خیلی خوبی است، حالا در این مسابقات مرتضی چون دیرتر به ما اضافه شد ما با ترکیب امیرحسین و پوریا شروع کرده بودیم، این بچهها خیلی کمتر کنار هم در مسابقات رسمی دریافت داده بودند. این را در نظر بگیرید که ما به طور کلی دو مسابقه تدارکاتی بیشتر نداشتیم که آن هم بازی با ترکیه بود. همین ژاپنی که میبینید عملکرد فوقالعادهای از خودش نشان میدهد تقریبا میشود گفت چندین سال است که بازیکنانش کنار هم بازی میکنند و فکر میکنم قلل لیگ ملتها شش بازی تدارکاتی انجام دادند و خب به طورحتم شرایط بهتری نسبت به ما خواهند داشت. هر چقدر هم تمرین کنی و در شرایط بازی قرار بگیری باز هم زمین تا آسمان با قرار گرفتن در شرایط مسابقه تدارکاتی به خصوص با تیمهای خوب متفاوت است.
نیاز تیم ملی ایران به حضور در بازیهای تدارکاتی حس میشد ولی چرا آنقدر کم بود؟
فدراسیون والیبال تا جایی که توانست و بودجهاش را داشت سعی کرد شرایط را برایمان فراهم کند ولی شرایطش طوری بود که نشد بازی تدارکاتی بیشتری داشته باشیم. ما نیاز به حمایت مسئولان داریم. وقتی میانگین یازده ساعت با پرواز اکونومی در مسیر محل مسابقه هستیم، با وضعیت مناسب نمیرسیم، حالا روز بعدش بازی هم داریم! تایم خواب بازیکن بهم ریخته است و تمام اینها مسائل مهمی است که نباید سرسری گرفته شود. بازیکن با دو متر قد در پرواز اکونومی تمام پایش ده، دوازده ساعت در سینهاش جمع شده، چند ساعت بعدش در مسابقه چه کاری باید انجام بدهد؟!
فکر میکنم شرایط بد پرواز همیشه ملیپوشان والیبال را اذیت کرده است.
سالهای گذشته شرایط بهتر بود، یعنی بهتر از الان بود که فکر میکنم دلیلش کم شدن بودجه فدراسیون است و مسئولان دیگر مثل قبل حمایت نمیکنند.
مسالهی دیگری که بعد از لیگ ملتها مطرح شد شب بیداری بزرگترهای تیم بود. این موضوع صحت دارد؟
نمیدانم شببیداری را در چه چیزی میبینیند!
مثلا از پاساژگردیها صحبت شده است.
ببینید بازیکنی خسته از بازی، از درد بدن و خستگی زیاد خوابش نمیبرد، خب ساعت دو نصف شب میرود دکتر که قرص خواب بدهد بتواند بخوابد، آنهایی که بازیکن را در آن ساعت بیدار میبینند میگویند بازیکن شببیدار بوده است! باور کنید جزئیات دقیق را نمیدانم و اصلا در اینباره نشنیدم.
بیشتر دربارهی بزرگترهای تیم این بینظمی عنوان شده بود و معتقد بودند همین رفتار الگوی نامناسبی برای جوانترهای تیم هم خواهد شد.
تا جایی که یادم است مثلا بزرگترین بازیکنان تیم ما و با تجربهترینشان که کاپیتان تیممان هم بود حدود ساعت ده و نیم که در اتاق دکتر کار پزشکیاش تمام میشد برای خواب به اتاقش میرفت. یعنی ساعت ده و نیم اگر با او کار داشتی و میخواستی زنگ بزنی خواب بود. من نمیدانم این حرفها چطوری ایجاد میشود!
خیلی حرفهای دیگر از جمله بازیکنسالاری در تیم و حرف گوش نکردن بازیکنان بهخصوص بزرگترهای تیم از کادر فنی و سرمربی هم وجود دارد.
واقعیتش سبک و شخصیت من طوری است که کار به کار فردی ندارم و دخالت نمیکنم. اصلا حواسم به این مسائل نیست و تا جایی که یادم میآید چنین چیزهایی ندیدم چون اصلا به آن دقت نکردم که بخواهم دربارهاش حرف بزنم. تمام چهارده بازیکنی که آنجا بودیم چه موقع تمرین و چه موقع بازی آماده و کاملا در اختیار کادر فنی بودیم. جزئیات بیشتری هم نمیدانم چون بازیکنی نیستم که حواسم به این مسائل باشد.
این موضوع که میگفتند همدلی بین کادر فنی و بچهها کم بوده چطور؟
حقیقتش من با تمام بچهها و چهار بازیکن همپستم رفیق هستم و با همه ارتباط خوبی داشتم و چنین چیزهایی را هم ندیدم.فکر میکنم اگر اتفاقی هم بیفتد باید بین همپستیها باشد ولی من با همپستیهای خودم از بقیه بازیکنان نزدیکترم، مثلا امین اسماعیلنژاد که خیلی بازیکن بزرگی است و خیلی جاها از او یاد میگیرم و من همیشه سعی کردم با همه دوست باشم.
عملکرد کادر فنی را طی این مدت چطور دیدی؟
با این کادر فنی یک سال جوانان بودم، پارسال هم در اردوهای تیم ملی حضور داشتم، سال قبل هم که در لبنیات اراک کار کردم و تقریبا میشود گفت بیشتر از سه سال است که با همین کادر فنی کار کردم و میتوانم بگویم واقعا کادر خوبی هستند، فقط به عملکرد در یک تورنمنت نباید توجه کرد، باید ببینید مثلا آقای عطایی در چند سال اخیر چه چیزهایی را بهدست آورده است. بعد از المپیک آقای عطایی تیم را قهرمان آسیا کرد، بعد از تورنمنت به لیگ جهانی رفتند و نتیجهای گرفتند که هیچ کسی فکرش را نمیکرد، عملکرد فوقالعادهای داشتند و واقعا هم نتیجه خوبی گرفتند. پارسال با یک تیم جوان نایب قهرمان لیگ برتر شدند تازه اگر نخواهیم به کارنامهی قبل از تحویل گرفتن تیم ملی بزرگسالان اشاره کنیم. به نظر من کادر بسیار خوب و پرباری است و باید بعضی اوقات مردم صبوری کنند، تیمی مانند ژاپن که امسال در لیگ ملتها سوم شده چند سال در تورنمنت لیگ ملتها شرکت کرده، حذف شده و اصلا به جمع هشت تیم هم نرسیده است.
ولی بعضی کارشناسان معتقدند والیبال ما هنوز نیاز به یک مربی خارجی قدرتمند داشت تا مربیهای خوب ایران کنارشان کار و تجربه بیشتری کسب کنند، مثل ژاپن که در حال گذر از این مرحله است.
از زمانی که والیبال تماشا میکردم تا همین الان که بازی میکنم معتقدم چه مربی ایرانی باشد و چه خارجی تعدادی برایشان فرقی نمیکند و فقط دنبال نتیجه هستند، یعنی اگر بازی را ببرند بهترین کادر فنی دنیا میشوند و اگر برعکس شود نسبت به آن کادر جبهه گرفته میشود. میتوانید به سالهای گذشته که کادر خارجی بوده مراجعه کنید و تمام نظرات را بخوانید و ببینید.
پس نیاز به مربی خارجی را حس نمیکنی؟
الان کادر فنی ایرانی و شخص آقای عطایی به نظر من وزنهای برای تیم ملی هستند. به دست آوردن اولین قهرمانی جوانان جهان کم نیست، جوانان جهان با بزرگسالان از نظر من هیچ فرقی نمیکند. مربیان تیم واقعا زحمت میکشند و بار علمیشان هم بالا است. ..واقعا من زحمت کشیدن یکی از مربیان همراه تیم را در هفته سوم در آمریکا دیدم، مشخص بود بنده خدا نمیخوابد تا نبودن بقیهی اعضای کادر فنی را بتواند با کار بیشتر جبران کند. به نظر من تمام کادر فنی تیم ملی بزرگسالان ایران واقعا پربار و زحمتکش هستند و صد در صد وجودشان را برای انجام بهتر کار میگذارند. به نظر من چند مربی تاپ در ایران داریم که آقایان عطایی، اکبری، محمدی راد و تندروان از جملهی آنها هستند. بعضی از کارشناسان وقتی نظر میدهند تمام جوانب را توضیح میدهند، چون خودشان قبلا در این شرایط قرار گرفتند و بازیکن حرفهای بودند.
اهل خراسان شمالی و شهر فاروج هستید، فاروج و خراسان شمالی شهر و استان محرومی به خصوص در زمینه ورزش هستتند، چقدر این شهر و استان در موفقیت شما و رسیدن به تیم ملی سهم داشتند و چه کاری باید برای این شهر و استان انجام داد که ورزشکارهایی مانند شما دیده شوند؟
مسئولان این استان برای من هیچ کاری نکردند. واقعیت این است که مسئولان قدمی بر نداشتند که به نظر من این موضوع برای من یکی خیلی خوب بود. چون از اول که شروع به تمرین کردم خودم تنها بودم و میدانستم که فقط خودم باید به خودم کمک کنم و فرد دیگری قرار نیست به من کمک کند. از لحاظ امکانات هم که بالاخره شهرستان کوچک است که دو بولوار بیشتر ندارد و دورتادورش از خانه پر شده است ولی در همین شهرستان کوچک و حتی در تمام استان خراسان شمالی میتوانم بگویم که استعدادهای فراوانی بوده است که نبود حمایت، نبود حضور و توجه مسئولان در آن رشته ورزشی باعث شده که استعدادها بسوزند و آنطور که باید نتوانند رشد کنند. واقعا من نمیدانم در مورد این موضوع دیگر چه توضیحی بدهم.
پس میتوانیم بگوییم این استان هیچ سهمی در رسیدن شما به تیم ملی نداشته است.
بله. من در یک خانواده ورزشی بزرگ شدم، پدرم کشتیگیر ازادکار بود و عمویم هم جودوکار که نه تنها در خراسان شمالی که در خراسان بزرگ و کشور در رشتهی ورزشیشان شناخته شده هستند و خب من بهخاطر علاقهام رشته والیبال را انتخاب کردم و تنها افرادی که باعث شدند من الان تا اینجا برسم پدرم و عمویم بودند که همیشه حمایتم کردند و امید دادند تا الان اینجایی که ایستادم باشم.
در این مدت که تیم ملی بودی هم مسئولان خراسان شمالی هیچ خبری نگرفتند؟
فقط بعد از قهرمانی در تورنمنت کشورهای اسلامی که به فاروج برگشتم برایم مراسمی گرفتند که برایم سوال بود که اصلا چرا مراسم گرفتند؟! تا قبل از آن که هیچ خبری از آنها نبود. باز هم گفتم عیبی ندارد حالا که مراسم گرفتند میروم که در آن مراسم فرماندار و شورای شهر بودند که فرماندار آمد، عکس گرفت و رفت و سی ثانیه بیشتر او را ندیدم! اعضای شورای شهر هم که هیچ، آنها هم تقریبا با فاصله بیست دقیقه یا نیم ساعت بعد رفتند. از مسئولان استان هم که به طور کلی خبری نبود و نیست. فکر میکنم کلا مسئولان برای ورزش استان نیستند، یعنی در مورد ورزش، حمایت از ورزش اصلا هیچ چیزی وجود ندارد در حالیکه در گذشته خراسان شمالی استانی بوده که در ورزش خیلی فعالیت میکرده است. مثلا همین ورزش محلی ما چوخه، یادم است، چون عمویم هم در این ورزش فعالیت میکرد، تمام سیزده روز عید مسابقات چوخه در تمام شهرهای خراسان شمالی با شور بسیار برگزار میشد. الان حتی اصلا از آن ورزش محلیمان هم حمایتی نمیشود، ورزشی که فقط مختص خراسان شمالی و یک بخشهایی از خراسان رضوی است هم مورد حمایت نیست پس دیگر چه انتظاری برای حمایت از دیگر رشتهها هست؟ در مورد ورزشهای دیگر که مردم هیچ اطلاعی هم از آن و ورزشکارانش شاید ندارند و پیگیری نمیکنند که دیگر نمیشود حرفی زد.
حرف پایانی شما برای این گفتوگو؟
اول از همه آرزوی موفقیت میکنم برای تمام دوستانم که در اردو هستند و برای حضور در مسابقات پیشرو زحمت میکشند تا بتوانند دل مردم ایران را شاد کنند و از تمام مردم ایران میخواهم که نسبت به ورزش والیبال و کادر فنی ایرانی یکم صبوری به خرج بدهند، بهطورحتم این تیم نتایج قشنگتری خواهند گرفت و باعث سربلندی ایران در ردههای بینالمللی خواهند شد.
نظر شما