قیمت نفت | نفت خام | نفت برنت
رقابت سخت عربستان با ایران در این حوزه
ایالات متحده به منظور حفظ مزیت رقابتی خود و اطمینان از توسعه مسئولانه هوش مصنوعی، به یک راهبرد ویژه نیاز دارد که مراکز فناوری نوظهور خاورمیانه را در کلیت اکوسیستم فناوری خود بگنجاند تا مبادا این کشورها در عوض برای دستیابی به جاهطلبیهای خود، به چین متکی شوند.
قیمت نفت به عنوان یکی از معیارهای اساسی در اقتصاد جهانی شناخته میشود. این منبع انرژی که از اهمیت بالایی برخوردار است، نقش محوری در تعیین سیاستهای جهانی داشته و سبب بسیاری از منازعات در سطح بین الملل شده است.با توجه به اهمیت بالا، قیمت نفت خام به طور مداوم تحت نظر بوده، به ویژه از زمان شیوع بیماری کووید-۱۹ که تغییرات قابل توجهی را در بازارهای جهانی ایجاد کرده است.
زمانی که دولت عربستان سعودی به «لیونل مسی»، فوق ستاره فوتبال جهان، قراردادی برای مدت دو سال و به ارزش بیش از ۵۰۰ میلیون دلار پیشنهاد داد، این مبلغ حیرتآور به نظر میرسید؛ اگرچه نباید کسی تعجب میکرد. این استراتژی - پرداخت بهای گزاف برای بهدستآوردن «قدرت نفوذ» از راه استخدام بهترین استعدادهای جهان - که عربستان سعودی و سایر کشورهای حوزه خلیج فارس به طور مداوم در ورزش و سایر حوزهها اعمال کردهاند، قدمتی دیرینه در این منطقه دارد.
اکنون، سعودیها هدف خود را، تبدیلشدن به رهبران توسعه و پیشگامشدن در فناوریهای پیشرفته در همهچیز از بیوتکنولوژی گرفته تا نیمهرساناها و هوش مصنوعی (AI) قرار دادهاند و به نظر میرسد که آنها آمادهاند برای انجام این کار، هزینه بالایی نیز صرف کنند. زمانی که «سم آلتمن» رهبر برجسته صنعت هوش مصنوعی و سازنده «چت جیپیتی» از شرکت OpenAI اخراج شد، بلافاصله شایعاتی مبنی بر اینکه او در حال مذاکره با سرمایهگذاران خاورمیانهای، از جمله صندوق سرمایهگذاری دولتی عربستان سعودی، منتشر شد. این شایعات در مورد سرمایهگذاریهای جدید در حوزه تراشههای هوش مصنوعی و همچنین یک شرکت تولیدکننده دستگاههای بکارگیرنده هوش مصنوعی به ارزش میلیاردها دلار بود. با این حال، اگرچه «مسی» در نهایت پیشنهاد سخاوتمندانه برای حضور در یک تیم فوتبال عربستانی را رد کرد، اما کماکان برنامههای آلتمن برای همکاری در حوزه تراشهها در عربستان سعودی، نامشخص است.
ظهور عربستان سعودی به عنوان یک «مرکز فناوری بالقوه»، راهبرد فناوری حیاتی ایالات متحده، به ویژه در مورد نیمهرساناها و هوش مصنوعی را در وضعیت پیچیدهای قرار میدهد. ایالات متحده به منظور حفظ مزیت رقابتی خود و اطمینان از توسعه مسئولانه هوش مصنوعی، به یک راهبرد ویژه نیاز دارد که مراکز فناوری نوظهور خاورمیانه را در کلیت اکوسیستم فناوری خود بگنجاند تا مبادا این کشورها در عوض برای دستیابی به جاهطلبیهای خود، به چین متکی شوند.
عربستان سعودی برنامههای خود را برای رسیدن به جایگاه رهبری در حوزه هوش مصنوعی و سایر فناوریها از گذرگاه چشمانداز ۲۰۳۰ خود (برنامه راهبردی دولت برای مدرنسازی کشور) به وضوح بیان کرده است. به عنوان بخشی از چشمانداز ۲۰۳۰، «سازمان دادهها و هوش مصنوعی عربستان سعودی» در سال ۲۰۱۹ با هدف اعلامشده تشکیل شد تا «عربستان سعودی به عنوان قطب جهانی که در آن بهترین دادهها و هوش مصنوعی به واقعیت تبدیل» و نیروی کار «با یک منبع محلی ثابت از دادهها و استعدادهای مبتنی بر هوش مصنوعی به کار گرفته شود» متحول گردد.
محمد بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی اخیراً از ایجاد یک صندوق ۲۰۰ میلیون دلاری برای سرمایهگذاری در شرکتهای داخلی و بینالمللی متخصص در حوزه فناوری پیشرفته خبر داده است. بخش شفاف این رویکرد، «تقویت مشارکت با پیشگامان فناوری در سراسر جهان» است. همزمان، عربستان سعودی شروع به توسعه قابلیتهای فناوری داخلی خود کرده است؛ از جمله مدلهای پایه جدید با تمرکز بر دو زبان عربی و انگلیسی، مانند سری مدلهای فالکون، که اکنون قصد دارد آنها را به صورت «متنباز» تولید کند.
اگر عربستان سعودی از مدلی که در حوزه ورزش خود به کار گرفته همچنان پیروی کند، گام بعدی این کشور «جذب رهبران برجسته هوش مصنوعی از غرب» در راستای ارتقای بیشتر تخصص و اعتبار خود خواهد بود. تاکنون تعداد کمی از «رهبران برجسته» حوزه هوش مصنوعی غربی به صورت تماموقت به این گروه ملحق شدهاند. با این حال، عربستان سعودی تعدادی قرارداد همکاری با غولهای فناوری غربی، مانند مایکروسافت و اوراکل، امضا کرده است که آنها بخشی از تجارت خود را در منطقه مستقر کرده و به ایجاد قابلیتهای تجاری محلی کمک میکنند. در حالی که عربستان سعودی به تلاش خود برای افزایش درهمتنیدهشدن با جهان ادامه میدهد، ایالات متحده باید نحوه واکنش خود را بیش از پیش در نظر بگیرد. هوش مصنوعی، نیمهرساناها و سایر بخشهای حیاتی مورد علاقه سعودیها هم برای «توسعه اقتصادی آینده ایالات متحده» و هم برای «حفظ برتری در رقابت با چین» حیاتی هستند. بسیاری از این فناوریها همچنین دارای «کاربردهای دوگانه مشکلساز» هستند و توسعه چنین قابلیتهایی (خارج از کنترل ایالات متحده) ممکن است در صورت عدم مدیریت صحیح، برای منافع ایالات متحده خطرناک باشد. با این وجود، ایالات متحده کماکان فرصت برای تأثیرگذاری بهتر بر توسعه این مراکز فناوری جدید در خلیج فارس دارد.
روشن است که عربستان سعودی، پول و اراده کافی برای جذب استعدادهای برتر را حتی از ایالات متحده و مناطق دیگر جهان دارد. اگرچه ایالات متحده دارای ابزارهایی قدرتمند برای کنترل شهروندان خود است تا از این راه دریابد که آنها برای چه کسانی کار میکنند اما «سیستم آزاد کار» این کشور، به طور کلی اجازه کار در کشورهای خارجی و شرکتهای خارجی را به شهروندان آمریکایی میدهد. بنابراین، اعمال کنترل بر فناوری و سرمایهگذاری در راستای تأثیرگذاری بر این کشورها بدون اعمال محدودیتهای غیرضروری برای شهروندان ایالات متحده، آسانتر خواهد بود.
بسیاری از فناوریهایی که این کشورها در پی توسعه آن هستند (مانند تولید نیمهرساناهای پیشرفته) از طریق سازوکارهای مبتنی بر «مقررات کنترل صادرات» تنظیم میشوند. ایالات متحده میتواند از «نیاز به مشارکت و فناوری غربی» در راستای «تشویق کشورهای خاورمیانه برای همسویی و حمایت از اولویتهای ایالات متحده» مانند ایمنی و امنیت در حوزه هوش مصنوعی استفاده کند. چنین اهرمی همچنین میتواند برای مشروطکردن مشارکت شرکتهای غربی به اجتناب از وابستگی یا نشت فناوری حیاتی به رقبای ژئوپلیتیکی مانند چین استفاده شود.
احیای فوتبال در عربستان سعودی از راه جذب بازیکنان نامدار جهان مانند «کریستیانو رونالدو»، «کریم بنزما» و «نیمار» نمونه کاملی از این راهبرد است که چگونه سعودیها سرمایه خود را برای توسعه تواناییهای بالقوه خود به کار گرفتهاند. اکنون، یک راهبرد مشابه میتواند آنها را قادر سازد تا به سرعت در یک عرصه بسیار مهمتر، یعنی حوزههای حساس سیاسی، صنعتی و فناورانه، قدرت نفوذ پیدا کنند.
نظر شما