ظلم آموزش و پرورش در حق این فرهنگیان
معاون سابق آموزش ابتدایی وزارت آموزش میگوید: تحمیل نیروی انسانی از جانب مجموعههای خارج از وزارت آموزش وپرورش، در دوره ابتدایی به شکل فاجعهآمیز مشاهده میشود.
به گزارش تیترکوتاه، در سالهای اخیر بیشترین تعداد معلمان از مسیرهایی به جز دانشگاه فرهنگیان جذب شدند مانند نهضت سوادآموزی یا طرح امین، استخدام این معلمان بیشتر در مناطق محروم اتفاق افتاده است یعنی دقیقاً مناطقی که دانشآموزان به معلمان توانمندتر نیاز دارند تا ضعفهای اجتماعی که در خانواده وجود دارد، جبران شود.
وزارت آموزش و پرورش با توجه به گستره وسیع مخاطبانش یعنی ۱۳ میلیون دانشآموز و ۹۰۰ هزار نفر از فرهنگیان طبیعتاً به بودجههای کلانی نیاز دارد اما این وزارتخانه همواره در ماههای پایانی سال با کسری بودجه مواجه میشود همچنین بیش از ۹۷ درصد بودجه صرف پرداخت حقوق شده و اعتباری برای کیفیت بخشی، هزینههای جاری مدارس و امور تربیتی دانشآموزان باقی نمیماند."
حکیمزاده میگوید: "برای جذب نیروهای با کیفیت در مناطق محروم نیاز به طراحی مشوق است مانند اقدامی که در حوزه بهداشت و درمان انجام میشود؛ معلمانی که در مناطق محروم استخدام میشوند، تلاش میکنند در نخستین فرصت، محل خدمت خود را تغییر دهند چون هیچ فردی به فکر اسکان و تردد آن ها نیست."
برآورد غلط نیاز به معلم
معاون سابق آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش یکی از جدیترین مشکلات در مدارس دولتی عادی را جمعیت بالای دانشآموزان در کلاسهای درس میداند و معتقد است "این موضوع موجب میشود معلم نتواند وقت کافی به آموزش دانشآموزان اختصاص دهد از سوی دیگر خانوادهها بابت حضور فرزندشان در کلاسهای درس ۴۰ نفره نگران هستند تمام این مشکلات در شرایطی است که طبق مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، کلاسهای درس دوره ابتدایی در هیچ شرایطی نباید بیشتر از ۲۶ نفر باشد.
سازمان اداری و استخدامی با همراهی بخش منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش به جای محاسبه برمبنای نسبت کلاس دایر به دانشآموزان، میانگین را مبنا قرار میدهند و اساساً برآورد نیروی انسانی مورد نیاز در آموزش و پرورش اشتباه است چون کلاسهای درس ۴۰ نفری مناطق شهری را با کلاسهای درس ۵ نفری مناطق روستایی در نظر گرفته و میانگین را مدنظر قرار میدهند."
او میگوید: "عدالت آموزشی حکم میکند برای دانشآموزان مناطق روستایی معلم تأمین شود. همچنین نیاز است جمعیت کلاسهای درس مناطق شهری را کاهش داد، استناد به یک مبنای غلط منجر به افزایش جمعیت کلاسهای درس مدارس دولتی شده است و افزایش جمعیت دانشآموزان حاضر در کلاسهای درس بر کیفیت یادگیری تأثیرگذار است؛ در زمان مسئولیتم در وزارت آموزش و پرورش بارها درباره این موضوع با سازمان اداری و استخدامی صحبت کردم اما نگاه صرفه جویانه به ماجرا دارند."
حکیمزاده، معتقد است که جداسازی دانشآموزان و ساماندهی آن ها در انواع مدارس بیشترین ضربه را به مدارس عادی زده است و هماکنون به هر بهانهای، دانشآموزان مستعد و با انگیزه از دیگران جدا شده و در مدارس خاص ساماندهی میشوند.
ظلمی که آموزش و پرورش در حق مدارس عادی میکند
او معتقد است که جداسازیها، دو پیامد منفی دارد و وقتی این سیاست اعمال میشود، در عمل برچسب ضعف و ناتوانی از سوی آموزش و پرورش به دانشآموزان مدارس دولتی عادی زده میشود و خانوادهها تلاش میکنند به هر بهانهای فرزند خود را در مدرسهای به جز دولتی عادی ثبتنام کنند.
پیامد روانی و اجتماعی این اتفاق در مدارس دولتی عادی موضوع مهمی است که میتواند بر بیانگیزگی، بی رونق شدن کلاس درس و یادگیری در این مدارس منجر شود.
بازگشت آمریکا و کره جنوبی از توسعه مدارس خصوصی
حکیم زاده، هدفگذاری برنامه ششم توسعه برای گسترس مدارس غیرانتفاعی و رساندن سهم این مدارس به ۱۵ درصد را عامل مهم دیگری در تضعیف مدارس دولتی میداند.
او میگوید: "بسیاری از کشورهایی که در دهههای گذشته به سمت خصوصیسازی رفتند با بررسی تبعات منفی این سیاست بر انسجام اجتماعی، باز تولید طبقات اجتماعی و کاهش عملکرد تمام دانشآموزان در نهایت این سیاست را محدود کردند و سیاست تقویت و گسترش مدارس دولتی در دستور کار قرار گرفت به عنوان میتوان از سه کشور انگلیس، آمریکا و کره جنوبی یاد کرد.
ایران جزو معدود کشورهای است که خصوصیسازی را شتاب داده و شاهد اجرای برخی سیاستهای نادرست همچون مأمور کردن نیروهای با کیفیت مدارس دولتی به مدارس غیردولتی آن هم در شرایط مزمن کمبود نیروی انسانی در مدارس دولتی هستیم، در یکی از سالهایی که در وزارت آموزش و پرورش مسئولیت داشتم، در شورای نظارت بر مدارس غیردولتی اثبات کردم که برای حضور ۹ هزار نیروی انسانی با کیفیت به عنوان معلم و مدیر در مدارس غیردولتی رقم بسیاری از بودجه دولت هزینه میشود و هیچ ما به ازایی برای مدارس دولتی وجود ندارد در حالیکه پیش بینی شده بود به ازای این خدمات، مدارس غیرانتفاعی دانشآموزان مناطق محروم را به صورت رایگان ثبتنام کنند اما این سیاست محقق نشد."
معاون سابق آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش، دلیل این اتفاق را بیارتباط با تعارض منافع نمیداند و میگوید: "زمانی که مدیران و مسئولان وزارت آموزش و پرورش خود یا بستگانشان از صاحبان مدارس غیرانتفاعی هستند طبیعتاً نیروی انسانی با کیفیت را با عنوان کمک به این مدارس مأمور میکنند."
هشدار درباره خصوصیسازی توسط دولت سیزدهم
وی می گوید: " نگاه خصوصیسازی به دوره پیش از دبستان رسیده است و شاهدیم به دلیل تعارض منافع و توسعه مدارس غیردولتی، دایر کردن کلاس پیش دبستانی در مدارس دولتی ممنوع شد اما با تلاش بسیار توانستیم در مناطق محروم و دو زبانه برگزاری دوره رایگان پیشدبستانی را فراهم کنیم اما به نظر میرسد، نگرش خصوصی به این دوره شتاب گرفته است."
او میگوید: "وقتی نگاه به دوره مهم پیش از دبستان، درآمدزایی باشد به دلیل آنکه این دوره اجباری نیست، خانوادههایی که توان اقتصادی لازم را ندارند فرزند خود را به پیش دبستانی نمیفرستند؛ نگاه سودجویانه به آموزش که حق اساسی دانشآموزان است موجب شده دانشآموزان مدارس دولتی به ویژه در دوره ابتدایی، آمادگی کمتری داشته باشند همچنین مجموع سیاستهای نادرست باعث شده مدارس دولتی به حاشیه بروند. هم اکنون سند انتظار دولت در آموزش و پرورش با عنوان مردمی شدن ابلاغ شده است که همان تجربه شکست خورده مدارس آمریکا از آموزش پتهای با ایده مردمی سازی مطرح است، این طرح همان واگذاری مدارس و توجه نکردن به ارتقای کیفیت مدارس دولتی است."
نظر شما