نفرین و نفرت تا عشق و اشتیاق دو روی زندگی با تئاتر؛ این بار در بجنورد مرکز خراسان شمالی!
یک شهر و فقط یک تماشاخانه؛ تئاتر بدون اقتصاد، اولویت اول اهالی تئاتر نیست
عدم وجود اقتصاد است که بازیگر تئاتر اولویت اولش بازیگری نیست، کارگردان و نویسنده و ما بقی عوامل هم هرگز اولویت اول شان نمی تواند تخصص شان باشد. حال چرا انتظار داریم در عرصه های ملی و بین المللی درخشان باشیم؟! مگر می شود؟ تحقق امر محال ملزوماتی دارد اول از همه تامین انتظارات منطقی یک گروه! چرا کیفیت آثار نمایشی به سختی رشد می کند؟ چون هر روزی که می گذرد تئاتر در مرتبه پایین تری از علایق قرار می گیرد و فشارهای مالی بازیگر ، نویسنده ، کارگردان ، طراح و سایر عوامل را هر روز از تخصصشان دورتر و دورتر می کند
تیتر کوتاه – نسیم شیرازی: «آداب شکار روباه» نمایشی باور پذیر، سرشار از همدلی و نگاهی اجتماعی و نقادانه که این روزها در بجنورد، مرکز استان خراسان شمالی به روی صحنه می رود نوشته «ابراهیم عادل نیا» است که «محمد شاکری» و یارانش با جزئیات بسیار دقیق و چشم نواز سعی در رقم زدن شب های تئاتری پرشور در بجنورد دارند که البته فقط چند اجرای دیگر تا پایان آن باقی است.
شب های تئاتری که همیشه در بجنورد طرفداران خاص خودش را داشته و هنرمندان هم سعی می کنند جای این بسته فرهنگی را با اجرای تئاتر درخور و گیرا در سبد خانوار مردم خالی نگذارند. شب های بجنورد حالا در تماشاخانه شمس حال و هوای متفاوتی دارد، آن جایی که حتی برخی تماشاگران که برای خرید بلیت سینما به سالن می آیند و با شنیدن اینکه تئاتری روی صحنه می رود بلیت شان را به تماشای تئاتر تغییر می دهد کار مسئولان را نیز بسیار سخت می کند، مسئولانی که باید از هنر نمایش که مردم باورش دارند، دوستش دارند و با تمام وجود در آغوشش می گیرند حمایت کنند و پای هنرمندانی که با سختی و دلنگرانی بسیار از رادیکال ها می گذرند و روی صحنه قدم می گذارند بایستند.
بایستند تا این نزدیک ترین هنر مردمی که نفس به نفس همراه نگاه های تیزبین مردم است سرپا بماند و دردها را به هوشمندانه ترین شکل بیان کند. این بار تیترکوتاه از روی صحنه رفتن اثر نمایشی در یک استان کوچک با صنایعی که دردی از مردم استانش درمان نکرده است، می نویسد که در ادامه ماحصل آن را خواهید خواند.
شاید نفرین من بوده است!
«آزاده حیدرزاده» دیگر بازیگر نمایش آداب شکار روباه که ۲۳ سال است به شغل بازیگری در بجنورد مشغول است گفت: بیش از ۵۰ نمایش در این ۲۳ سال بازی کردم که وقتی از درآمد می پرسید فقط می توانم لبخند بزنم و سکوت کنم.
او که در نقش آغا محمد خان برای این نمایش روی صحنه می رود افزود: با درآمد تئاتر حتی نمی توانم هزینه تنقلات را بپردازم و اگر قرار بود خرج زندگی خودم را بدهم هرگز با درآمد تئاتر در شهرستان امکان پذیر نبود و نیست.
آزاده که به خوبی از پس این نقش برآمده است و در لحظات حضورش روی صحنه چشم ها را به دنبال خودش می کشد ادامه داد: احساس می کنم عاشق آغا محمد خان شدم، مانند موجودی در درون من است که گاهی با او می جنگم و گاهی با او همدردی می کنم و جزو نقش های مورد علاقه ام بود.
او با اشاره به حضور مردم در این نمایش اظهار کرد: استقبال مردم متوسط مایل به خوب بود و با توجه به ژانر کار تقریبا توقع همین حضور را هم داشتم.
حیدرزاده در خصوص این که چرا ۲۳ سال روی صحنه ای که درآمدی ندارد مانده است تصریح کرد: در نهایت باز هم جنون تئاتر من را به صحنه بر می گرداند و شاید این نفرین من بوده است!
توقع؟ وظیفه است، اصلا قانون است!
«احسان کمالی» در نقش عباس یکی دیگر از کاراکترهای این نمایش نوعی از رعیت و فرمانبرداران آغا محمد خان را به زیبایی به تصویر می کشد، او در مورد احساس خود به نقشی که ایفا می کند، این گونه می گوید: در روند شکل گیری این نقش باچالش های خیلی زیادی روبرو بودم و تفاوت شیوه ی بازی با چاشنی انتقام ، خواه نا خواه آن بخش تند و قرمز احساست را فعال می کند و همین باعث ایجاد هیجان می شود که همین موضوع عم این نقش را فوق العاده برایم هیجان انگیز کرد.
وی که تفکری از رعیت خوش باور، تشنه انتقام و البته بدون زور و قدرت را به نمایش درآورده است تصریح کرد: این نمایش برای من متفاوت بود به این دلیل که مدت ها با آن چالش داشتم و برای رسیدن به نقش تلاش بسیاری برای همین متفاوت بودنش کردم تا اجرای متفاوتی هم داشته باشم
وی در خصوص استقبال مردم این شهر و استان از تئاتر تصریح کرد: ما مردم شریف و هنردوستی داریم که همیشه قدردان این نعمت بزرگ هستیم و با این استقبال و بازخورد مثبتی و پر انرژی که از مردم شهرم گرفتم حقیقتا به داشتن شان افتخار می کنم.
احسان کمالی اضافه کرد: باتوجه به اینکه تئاتر در بجنورد به تبلیغات زیادی نیاز دارد و این که مردم ما با شیوه ی تبلیغات معمول با ترفند گرافیکی و استفاده از مدیا های مختلف به عنوان بنر اطلاع رسانی نگاه می کنند و با دیدن تصاویر و عکس های منتشر شده توسط افراد مختلف جامعه، این رغبت و کنجکاوی ایجاد می شود که این چه تئاتری است که همه رفتند و ما نرفتیم و همین شیوه ی نقل قول توسط خود مردم و نشاط بصری در ایجاد تبلیغات باعث می شود به تدریج به تماشاگران اضافه شود که این زمان از ده روز معمولا بیشتر هم خواهد شد ولی من همیشه به این مردم هنرشناس اعتماد دارم و صبورانه منتظر حضور حداکثری شان می مانم.
وی در مورد انتظارش از مسئولان نظر متفاوتی دارد: نباید هیچ وقت به انتظار و توقع تبدیل شود و این یک وظیفه است، قانون است و من بازیگر نباید به دنبال آن بروم بلکه باید آن انتظارها و توقعات را برای مان مهیا کنند.
وی در خصوص بازی در تئاتر نیز اظهار کرد: به طور معمول سالی یک یا دو کار قبول می کنم که البته گروه خودمان یعنی گروه نمایشی صفر اولویت دارد ولی این را هم بگویم که متاسفانه نمایش نان و آب نمی شود و فقط باید عاشق باشی که روی صحنه بمانی.
نان و آب؟! از جیب می گذاریم
«حکمت شیردل» که نقش خداداد را که مردی زخم خورده از حکومتی فاسد و کینه جو است برای آداب شکار روباه روی صحنه می برد گفت: بنا به دلایلی مدت ها بود کار تئاتر انجام نمی دادم ولی موضوع نمایش و دغدغه و چالش های اجتماعی باعث شد دوست داشته باشم دوباره تئاتر کار کنم و شدیدا معتقدم هر آنچه از دل برآید بر دل نشیند و من همیشه روی صحنه تئاتر با قلبم اجرا می کنم.
او که معتقد است مردم بجنورد به هنر دوستی به ویژه دوستدار تئاتر بودن معروف هستند در خصوص حضور مردم بیان کرد: استقبال مردم خوب بود ولی حمایت مسئولان کم! ما مردم خوب و هنردوستی داریم و امیدوارم حضورشان همیشه در تئاتر برقرار بماند چرا که سرمایه های حقیقی تئاتر مردم هستند وگرنه دلخوشی ما برای روی صحنه رفتن دیگر چه چیزی خواهد بود؟
حکمت شیردل در خصوص دوری چند ساله اش از تئاتر تصریح کرد: بله، سه سالی بود بازی نکرده بودم ولی تئاتر من را به سوی خودش خواند و نتوانستم و نخواستم نه بیاورم.
او در خصوص این که آیا تئاتر در شهرستان ها نان و آّب می شود یا خیر تصریح کرد: نان و آب؟! از جیب مان هم خرج می کنیم!
سازمان ها کارمندان شان را به هنر و فرهنگ مهمان کنند
«طاهر اقطابی» سازنده موسیقی نمایش این اثر نیز گفت: ابتدا لازم است مشخصات یک موزیسین که مسئولیت ساخت یک اثر نمایشی را قبول می کند بیان کنم، به عقیده من این شخص باید دارای دو وجه باشد، وجه اول که شرط لازم است دانش و تخصص لازم و قابل قبول در زمینه موسیقی شامل نوازندگی، شناخت گام های موسیقی غربی یا دستگاه های موسیقی ایرانی و فهم فضای احساسی ناشی از استفاده از این گامها یا دستگاه ها، شناخت ادوات موسیقایی، توانایی کار با نرم افزارهای موسیقی و همچنین داشتن مشاور و گروه نوازنده با تجربه ی کافی برای ضبط یا ارائه کار به صورت زنده درصورت لزوم است که همه ی این موارد به تجربه سالیان متمادی و اجراهای زیاد صحنه ای موسیقی بر می گردد اما وجه دوم که فرق یک موزیسین صرف با یک موزیسین در حوزه موسیقی نمایش یا حتی فیلم است توانایی بالای ادراک متون شامل متون ادبی، فرهنگی، هنری، اجتماعی و غیره است که این مهم نتیجه استعداد ذاتی فرد موزیسین در این موارد و باز هم سالیان متمادی مطالعه این دست متون است.
وی بیان کرد: همچنین تماشای نمایش های متفاوت و درک فضای نمایش توسط فرد موزیسین یک برگ برنده در هنگام خوانش متن نمایش به منظور ساخت موسیقی نمایش خواهد بود و از آنجایی که کار نمایش اصولا یک کار تیمی است فرد موزیسین که وظیفه تولید موسیقی را بر عهده میگیرد باید توانایی کار در تیمی متفاوت نسبت به گروه های موسیقی را نیز داشته باشد که با جمع این دو وجه میتوان این گونه در نظر گرفت که موسیقی نمایش یک اثر روایت گونه با فضاسازی موسیقایی است که نقش موثری را در جلب توجه مخاطب به نقاط عطف متن نمایش در هماهنگی با نظر کارگردان ایفا می کند به صورتی که دارای انسجام حسی و منطقی لازم نیز باشد .
وی در مورد اهمیت موسیقی نمایش در سطح کشور تصریح کرد: اگر یک نمایش اصولا موزیکال باشد میتوان گفت که موسیقی آن نیز یک اهمیت پایاپای با متن دارد اما چون ساختن کارهای نمایشی بر پایه موسیقی نظیر اپراهای نمایش محور که در موسیقی ملل دیگر از دیرباز مورد توجه بوده جزو سبد فرهنگی و هنری ملت ما نبوده قاعدتا زمان زیادی برای نهادینه کردن این نوع کارها در کشور ما مورد نیاز است. در مورد سایر نمایش ها درکشور اخیرا ورود برخی از اساتید موسیقی به این حوزه نوید بخش جدی گرفتن این مهم توسط عوامل تئاتر است که نیازمند ارتباطات دوسویه جامعه موسیقی و تئاتر هم هست.
اقطابی در خصوص تامین مالی یک سازنده موسیقی نمایش این گونه اظهار کرد: اصولا کار ساخت موسیقی و سطح درآمد آن بستگی مستقیم به عواملی مانند نوع موسیقی و بازار متصل به آن دارد. به طور مثال آهنگساز و تنظیم کننده موسیقی در صنعت موسیقی پاپ یا تجاری درآمد خوبی را درصورت ارائه کار به روز و همچنین داشتن شبکه پشتیبانی می تواند برای خود متصور باشد اما در ژانرهایی مثل نمایش و تئاتر یا حتی فیلم بودجه تزریقی از ارکان دولتی و یا اسپانسرهای خصوصی و همچنین جغرافیای محیطی نقش موثری را در میزان درآمد فرد یا افراد موزیسین ایفا می کند. اما به طور کل موسیقی تئاتر یک منبع درآمد دسته اول برای فرد موزیسین محسوب نمیشود و فرد موزیسین برای این منظور باید در شاخه های دیگر موسیقی نظیر آموزش، برگزاری کنسرت یا آهنگسازی در شاخه هایی نظیر پاپ یا غیره هم فعال باشد .
وی در خصوص توقع نماینده اهالی موسیقی از مسئولان خاطرنشان کرد: مسئولان فرهنگی و هنری در سازمان ها و ادارات مختلف نقش موثر و مستقیمی در تولید و ماندگاری آثار فرهنگی و هنری از جمله تئاتر میتوانند ایفا کنند به طور مثال، خرید بلیط نمایش ها از محل بودجه فرهنگی ادارات و سازمان های مربوطه و دعوت کارکنان و کارمندان آن نهادها به دیدن این نمایش ها علاوه بر پشتیبانی مالی مستقیم از تئاتر میتواند به گسترش فرهنگ زندگی سالم برای نهاد خانواده، مردم و ترویج تفریحات سالم و موثر منجر شود که دیده و شنیده شدن موسیقی تئاتر هم بخشی از این ماجرا خواهد بود .
بعید می دانم برگشت مالی داشته باشد، عشق، رفاقت و ایمان بود
«پریا ضیایی» هنرمند تئاتر که این روزها به عنوان تهیه کننده و مشاور کارگردان کنار اهالی آداب شکار روباه ایستاده است به «تیترکوتاه» گفت: در زمانه ی اکنون، تولید تئاتر نه تنها در استانها بلکه در پایتخت هم بسیار سخت شده زیرا توجیه اقتصادی چندانی ندارد و در شهرستانها که تئاتر حرفه ای اتفاق نمی افتد و نمی شود به عنوان شغلی در آمدزا به آن نگاه کنیم چراکه من فکر می کنم بر طبق هرم سلسله نیازهای مازلو ، هنر در مراتب بالای هرم و در جایگاه نیاز به شکوفایی توانایی های بالقوه قرار دارد و تا زمانی که مراتب پایین تر مانند نیازهای فیزیولوژیک، امنیت، احترام و... تامین نشود، فرد به مراتب بالا پیشرفت نمیکند و بنابراین تئاتر نمی تواند در بین تمامی افراد جامعه، فراگیر شود، پس سرمایه گذاران کمتری دارد!
ضیایی که خود دانش آموخته این عرصه است افزود: به دو دلیل پای این کار ماندم، اول اینکه برای تئاتر ارزش قائل هستم و به آن علاقهمند هستم و دوم به دلیل رفاقت با اعضای گروه و در نهایت ایمانم به کارگردان و گروه اجرایی بود می دانستم نهایت تلاش خودشان را برای خلق اثر هنری آبرومند خواهند کرد.
او در خصوص سرمایه گذاری و تهیه کنندگی در این کار بیان کرد: سرمایه گذاری با تهیه کنندگی فرق دارد و هنوز به ایستگاه پایانی نرسیدیم تا بتوانم نظرم را در خصوص برگشت سرمایه اعلام کنم ولی در نگاه اول، من بعید می دانم که سرمایه گذاری برگشت مالی داشته باشد و صرفا از جنبه ی عشق به هنر و سرمایه گذاری معنوی وارد شدم و معتقدم که تئاتر یک تجارت نیست، اگرچه در کلان شهرها برخی از نمایشها با حضور اینفلوئنسرها و چهره ها، تبدیل به بیزینس شده است.
وی در خصوص همکاری اش با عوامل تئاتر آداب شکار روباه بیان کرد: در گذشته با کارگردان و بازیگران این نمایش، کارهای مشترکی انجام داده بودم که از دوستان سال های دور من هستند و می دانستم همکاری میان اعضا به گونهای است که وقتی در کنار هم هستیم ظرفیت جدیدی شکل میگیرد، که حاصل آن از جمع تک تک ساده اجزا بیشتر میشود و انرژی تولید شده چند برابر و تبدیل به سینرژی میگردد.
او در پاسخ به این سوال که برای این کار در مجموع تا اینجا چقدر هزینه شد پاسخ داد: جواب این سوال را به کارگردان اثر می سپارم ولی لازم به ذکر است که ما برای رفاه حال تماشاچیان گرامی، قیمت بلیط را نسبت به آثار قبلی، بالا نبردیم تا مبادا یک خانواده ۳ نفری که شاید از مرتبه ی زیرین هرم یعنی نیاز به بقا، به سختی عبور کرده است، از عهده ی تهیه بلیط برنیایند.
بحران حتی در مسائل اولیه
کارگردان آداب شکار روباه در پاسخ به این سوال که «گویا یک کارگردان تئاتر در استان ها فقط وظایف تمرین و اجرا را بر عهده ندارد» گفت: بیایید از وظایف کارگردان شروع کنیم، این که کارگردان نمی تواند در راس همه امور در فرآیند تولید یک نمایش قرار بگیرد ولی متاسفانه تئاتر در شهرستان ها در مسائل اولیه خود با بحران روبرو است، مسائلی چون فضا برای تمرین، امکانات، تجهیزات فنی و ... که در استان ما تمام اماکن و تجهیزات دولتی هستند و گروه های نمایشی از همین ظرفیت محدود بهره مند می گردند. در حقیقت تماشاخانه شمس تماشاخانه اجرا است و نه تمرین اما متاسفانه به دلیل کمبود فضای تمرینی لاجرم در اختیار تمرین گروه های نمایشی قرار می گیرد و این امر در صورت عدم رسیدگی مناسب و پیوسته تنها تماشاخانه شهر را مستهلک می کند که باید بگویم همین الان هم این مکان شریف خسته تر از همیشه است. بیش از نیمی از تمرینات آداب شکار روباه هم در تماشاخانه شمس انجام شد و گروه های دیگری که چنین می کنند و خواهند کرد که چاره ای جز این ندارند! علاوه بر فشاری که بر تماشاخانه شمس وارد می شود ترافیک گروه های نمایشی که در نوبت تمرین قرار می گیرند را هم نباید فراموش کرد که دردسرهای خاص خودش را خواهد داشت .
«محمد شاکری» افزود: تا وقتی بخش خصوصی ورود نکند و تاسیس تماشاخانه های خصوصی محقق نگردد این مشکل حل نخواهد شد و صد البته بخش خصوصی هم باید حمایتی ببیند که به فکر تاسیس تماشاخانه خصوصی باشد چرا که تامین، تجهیز و دخل و خرج این اماکن با گیشه فروش هرگز تامین نخواهد شد. حالا شما تصور کنید تماشاخانه ای که نیست، حمایتی که نیست، انگیزه ای که نیست و گروه های نمایشی زیادی که هستند و در این بودن شان چه فرسایش ها و چه خستگی هایی است.
وی ادامه داد: در استان همجوار ما به لطف همین تماشاخانه های خصوصی که البته به دلیل عدم حمایت با مشکل مواجه شده اند، اما با همان بودن شان شب های تئاتر را روشن و گرم نگه می دارند و همه ما خوب می دانیم اماکن دولتی ظرفیت محدودی در خدمت رسانی دارند و نمی توانند تعادلی بین تقاضا و عرضه هنری ایجاد کنند پس امیدوارم حرکتی برای برقراری این توازن آن هم با حمایت از بخش خصوصی و تاسیس تماشاخانه های خصوصی شکل بگیرد.
وی عنوان کرد: بودن تماشاخانه های خصوصی جان تازه ای خواهد بود بر پیکر تئاتر و اجراهای متعدد و پیوسته جریان تئاتر را پویا می کند و این پویایی تخصص را در تمام جزئیات تئاتر تزریق می کند، تئاتر می تواند اقتصاد وابسته به خودش را به دست آورد، اقتصادی که در آن طراح صحنه دستمزد خواهد داشت، گریمور، طراح لباس، طراح نور، طراح پوستر و بروشور و هر شخص حقیقی که در روند خلق دستی بر آتش دارد دستمزد خواهد داشت و شما روزی را تصور کنید که در این شهر مدیر تولید که یکی از الزامات تولید است در گروه حاضر باشد، تهیه کننده متخصص حضور داشته باشد و این بدیهی ترین اتفاق در یک گروه نمایشی است که در حال حاضر تبدیل به آرزو شده است.
او اضافه کرد: همین عدم وجود اقتصاد است که بازیگر تئاتر اولویت اولش بازیگری نیست، کارگردان و نویسنده و ما بقی عوامل هم هرگز اولویت اول شان نمی تواند تخصص شان باشد. حال چرا انتظار داریم در عرصه های ملی و بین المللی درخشان باشیم؟! مگر می شود؟ تحقق امر محال ملزوماتی دارد اول از همه تامین انتظارات منطقی یک گروه! چرا کیفیت آثار نمایشی به سختی رشد می کند؟ چون هر روزی که می گذرد تئاتر در مرتبه پایین تری از علایق قرار می گیرد و فشارهای مالی بازیگر ، نویسنده ، کارگردان ، طراح و سایر عوامل را هر روز از تخصص شان دورتر و دورتر می کند به طوری که یک کارگردان یا بازیگر یا ... امروز راننده اسنپ فوق العاده ای است تا یک هنرمند.
محمد شاکری یادآور شد: سوال شما در مورد مشکلات کارگردان بود؟ خب تمام مواردی که گفتم مشکلات کارگردان هم هست؛ بازیگری که کل سال تئاتر تمرین نمی کند نمی تواند به تئاتر فکر کند و به خاطر علاقه و بیشتر از همه رفاقت تصمیم به حضور در گروه می گیرد پس چگونه روی صحنه درخشان باشد، بازیگران تئاتر ما فقط با عشقش ان به تئاتر است که روی صحنه حاضر می شوند اما آیا این عشق کافی است ؟! عشقی که تیمارش نکنیم زجر می شود، درد می شود و وای از روزی که این زجرها و زخم ها عشق را به نفرت تبدیل کند. شاید برای همین است که بازیگران موفق سال های نه چندان دور ما امروز حتی تماشاگران تئاتر هم نیستند !!!
وی در پاسخ به این سوال که برای شروع این کار سراغ چند اسپانسر رفتید و در نهایت چند نفر پذیرفتند همراه شما باشند بیان کرد: بیچاره تئاتر، ظرفیت کم نظیری که متاسفانه هیچ وقت درک نشد! متاسفانه اقتصاد و صنعت در استان ما هنوز به بلوغ و درک ظرفیت والای تئاتر نرسیده است. در سال های اخیر اندک حمایت هایی در مقام تهیه کننده و اسپانسری صورت گرفته اما نه در شمایل درست و حرفه ای آن. ما در نمایش آداب شکار روباه سراغ دوستانی برای تهیه کنندگی رفتیم اما بیشتر تهیه کنندگان به فکر سود و درآمدزایی هستند تا حمایت و البته که حق دارند و از آن جایی که تئاتر استان ما در مسیر حرفه ای اجراهای عمومی پیش نمی رود نمی تواند این خواسته عزیزان تهیه کننده را تامین کند پس پا پیش نمی گذارند. در نهایت از خود اعضای گروه «پریا ضیایی» که بازیگر بسیار قابلی و همچنین مشاور کارگردان این اثر نمایشی است در مقام تهیه کننده قرار گرفت و شرایط تولید را بسیار تسهیل کرد. در خصوص حامی مالی نیز در روزهای آخر تمرین گالری موسیقی ژ به عنوان حامی مالی کنار نمایش آداب شکار روباه قرار گرفت و در نهایت با اندک هزینه هایی که می شود متصور شد نمایش به اجرای عمومی رسید .
وی تصریح کرد: استقبال مخاطبین فهیم استان از تئاتر همواره قابل ستایش و بسیار ارزشمند است. همین که در شرایط کنونی و ریاضت های اقتصادی تئاتر را در سبد فرهنگی خود قرار می دهند و به تماشای نمایش می نشیند باید قدردان بود. باید بپذیریم که عصر حاضر پلشتی ها و زشتی های بسیاری به خود گرفته و در این میان مردمانی که هنوز تئاتر و در واقع هنر را انتخاب می کنند سرمایه های اصلی فرهنگ و هنر ما هستند. مردم ما علاقمندی خود به تئاتر را اثبات کرده اند هرچند قابل درک است که سختی های زمانه حاضر از این شدت و استقبال کم کند.
او اضافه کرد: در مورد قیمت بلیط صادقانه پاسخ می دهم، شما فرض کنید هزینه دکور، گریم ، لباس ، موسیقی ، طراحی و تبلیغات نمایش شما رقمی بالغ بر ۱۰۰ میلیون تومان می شود، هر چند بسیار بیشتر می شود، حال چهارماه هم تمرین گروه طول می کشد و شما ۵ بازیگر دارید و ۵ نفر عوامل فنی. دستمزد این ده نفر هم می شود ۱۰۰ میلیون و هر چند این رقم هم بسیار بسیار کم است. حالا شما ده شب اجرا دارید با قیمت بلیط ۱۰۰ هزار تومان! و ظرفیت سالن ۱۲۸ نفر و هر سانس اجرای شما اگر صد در صد مخاطب را داشته باشید می شود سیزده میلیون تومان و این یعنی برای ده شب اجرا در بهترین حالت ۱۳۰ میلیون تومان به دست می آید که باز هم می گویم این ایده آل ترین شمایل اجرا با حداکثر تماشاگر است. خب حالا محاسبه ساده ای است، بله! حتی در بهترین حالت هم شما متضرر می شوید. اما چه می شود کرد ؟! قیمت بلیط متناسب با توانایی اقتصادی شهروندان مشخص می شود نه با هزینه ها و زحمات گروه هنری و امیدوارم صنعت و اقتصاد روزی در استان مان آنقدر رشد کند که توانایی اقتصادی و مالی شهروندان عزیز و فهیم هم استانی با استانداردهای معقول زندگی همسان شود تا با خیال راحت برای فرهنگ و هنر از وقت، زمان و سرمایه خود هزینه کنند.
وی در پاسخ به این سوال که آداب شکار روباه چه چیزی برای گفتن داشت و تلاش کارگردان، نویسنده و گروه نشان دادن چه چیزی بود یک جمله بیان کرد: پاسخ این سوال را به تماشاگران این نمایش می سپارم .
وی خاطرنشان کرد: در مورد ارتباط مخاطب با آداب شکار روباه تا به امروز آنچه اتفاق افتاد برای گروه بسیار مثبت و ارزشمند تلقی می شود هر چند گروه عمیقا باور دارد هر اثر هنری ارزشمندی موافق و مخالف های خودش را دارد با این حال ارتباط، انرژی و همراهی که گروه از مخاطب دریافت کرد جز بهترین اتفاق های اجرای عمومی آداب شکار روباه بود و من در مقام کارگردان قدردان لطف و مهر مخاطبین عزیز هستم.
نظر شما