از سلسله یادداشت های چراغ اقتصاد؛ چراغ چهل ام

تاثیر فشارهای اقتصادی و نقطه‌جوش افکار عمومی

پدرام باقرنژاد - روزنامه نگار و کارشناس ارشد مدیریت

تاریخ نشان داده در تمامی رخدادهایی که منجر به انقلاب‌ها و تغییرات زیربنایی شده، حکومت‌ها و دولت‌ها دماسنج دقیقی برای اندازه‌گیری میزان تحمل فشارها و نقطه‌جوش جوامع خود نداشته‌اند. در طول تاریخ جهان، شاهان، رهبران، دولت‌ها و... در اغلب تحولات منجر به تغییرات ساختاری، تا آخرین لحظه در خوابی عمیق به‌سر می‌بردند، ساختار قدرت حاکمه را مستحکم می‌دیدند، آنها درک درستی از تاثیر پنهانِ فشار بر جوامع و قدرت تخریب نقطه‌جوش افکارعمومی نداشتند.

وقتی از افکار عمومی می‌گوییم، تصویر نهایی و چکیده قضاوت یک اجتماع آگاه درباره موضوعات و مسائل یک جامعه در ذهن نقش می‌بندد. شکل‌گیری افکار عمومی فرآیندی است پیچیده که نظرات فردی و جریانات فکری یک اجتماع را دربر می‌گیرد. هر برداشت، قضاوت و تفکر فردی یک محصول به‌بار می‌آورد و در جریان تبادل، تعمق و بازسازی و نقل‌وانتقال این افکار و نظرات فردی، تفکرات گروهی متولد خواهد شد که در نهایت منجر به شکل‌گیری افکار عمومی می‌شود. در حقیقت افکار عمومی را می‌توان یک جریان فکری دانست که بر جو فکری جامعه چیره شده و آن را می‌سازد.

پدرام-باقرنژاد

افکار عمومی محصول جوامع روشنفکر و فعال و دوران روشنگری است و بیشتر از هر نیروی مؤثر دیگری، انسان را به‌سوی چگونه اندیشیدن و چگونه عمل کردن سوق می‌دهد. گسترش استفاده از وسایل ارتباط‌جمعی از رادیو، تلویزیون و مطبوعات پرتیراژ گرفته تا ماهواره، اینترنت و در این روزها، انواع شبکه‌های اجتماعی آنلاین مانند اینستاگرام، واتس‌اپ، تلگرام، کلاب هاوس و ... باعث پیدایش ارتباطات پیچیده، آزاد و نامحدود اجتماعی شده که در آن همه افراد، صرف‌نظر از اینکه کجای این کره خاکی زندگی می‌کنند، با چه ملیت، قومیت و زبان و دین و تفکری هستند و به چه گروه اجتماعی تعلق دارند، از طریق برقراری ارتباط با یکدیگر و دسترسی به منابع خبری گوناگون از رویدادها و رخدادها آگاه می‌شوند. حتی اگر در جامعه‌ای، میزان مشارکت و تعاملات اجتماعی محدود باشد هم، میزان دقت، توجه و آشنایی آنها با حوادث و رخدادهای جاری که نتیجه بررسی و تعمق آنها در این زمینه است، با آنچه در گذشته بوده، تفاوت خواهد داشت. تاثیر رسانه‌ها بر مردم و شکل‌دهی افکار عمومی، موضوعی انکارناپذیر و البته اجتناب‌ناپذیر است که آن را «افکارعمومی» یا «صدای خاموش مردم» نیز تعبیر می‌کنند. این اصطلاح جامعه‌شناختی عبارت است از درک معینی از آگاهی عمومی جامعه نسبت به مسائل بااهمیت و جاری که آن را تجزیه‌وتحلیل عینی یا ذهنی کرده و در خلوت خاموش افکار خود نجوا می‌کنند. از جمله ویژگی‌های افکار عمومی این است که بر مبنای نگرش افراد جامعه شکل می‌گیرد، تجزیه‌وتحلیل و تبادل می‌شود و در نهایت تغییر شکل داده و ارتقاء می‌یابد.

 نیروهای محرک افکار عمومی

 بذر انگاره‌های پراکنده فردی جامعه، پایه و مبنای پایدارتر افکار یا لایه زیرین افکار عمومی جامعه به‌شمار می‌رود. درباره منشا موضوعات ایجاد شده و نیروهای محرک افکار عمومی، صاحب‌نظران به چهار مرحله رشد افکار عمومی اشاره می‌کنند؛ آن‌ها بیان می‌کنند که تا زمانی‌که امور به‌طور خودکار و عادی جریان دارند و با مسائل عمومی براساس عادات و قوانین برخورد می‌شود، هیچ‌کس خود را به فکر کردن مشغول نمی‌کند، زیرا افراد به‌ندرت تنها به‌سبب نقد یک موضوع، به تفکر می‌پردازند، اما با بروز هر موضوع عمومی، این فرآیند آغاز می شود. پس در مرحله اول، افکار عمومی از یک مشکل یا موضوع عمومی سرچشمه می‌گیرد. سپس در مرحله دوم، بحث و تبادل آراء و نظرات اجتماعی درباره موضوع شروع و در ادامه انتقادات، تحلیل‌ها و راه‌حل‌های پیشنهادی منتشر می‌شود. این مرحله با کوشش برای شناخت موضوع و امید به پیدا کردن راه‌حل عملی و واقعی آغاز شده، سپس توفان‌های مختلف و گسترده فکری شکل می گیرد، که تبادل آرایی همه‌جانبه را به‌دنبال خواهد داشت. این بحث در مرحله اولیه باقی می‌ماند و طی آن تاثیر ویژگی‌های گوناگون موضوع یا مشکل مانند میزان اهمیت و انعکاس احتمالی آن بر سایر ویژگی‌های زندگی اجتماعی بررسی می‌شود. سپس در مرحله سوم، زمانی که بحث‌ها، جدل‌ها و مشاوره‌های مربوطه انجام شد، راه‌حل‌هایی متفاوت بروز می‌کند که اغلب متناقض هستند. بعد از ارائه راه‌حل‌ها، تازه اختلافات بروز می‌کند. در این مرحله، عوامل اختلاف و افتراق و اتفاق روشن‌تر می‌شود. زمانی که آراء مختلف بیان شد، گروه‌های اجتماعی کوچک و بزرگی سازمان‌یافته یا فاقد سازمان‌دهی تشکیل می‌شوند که هر یک از نظرات و دیدگاه‌های ویژه‌ای هواداری می‌کنند. در ادامه و در مرحله چهارم براساس آراء متبلور شده، راه‌حل‌های خیالی کنار گذاشته می‌شوند. در نهایت یا راه‌حلی میانه به‌دست می‌آید یا ممکن است اختلافات به عدم‌سازش منجر شود و واکنش عمومی را به‌دنبال داشته باشد.

 محصول افکار عمومی جامعه، صدایی نهفته و فریادی بالقوه است

افکار عمومی محدودیت نمی‌شناسد و در هر زمان و مکان و جغرافیایی متولد می‌شود، با موضوعات مختلف و متنوع تولید، بازتولید و منتشر شده در مسیر توسعه و بازتولیدهای مکرر تغییر شکل می‌دهد و در نهایت هر یک از این جریان‌ها در خود تقویت‌شده و تبدیل به یک سونامی فکری می‌شود. در واقع افکار عمومی با تقابل یا تعارض یا تضاد منافع از طرفی و اشتراک منافع از سوی مقابل، جبهه‌سازی کرده و نمود یافته و در نهایت دستیابی به توافق یا تقابل عمومی الزام خود را نشان می‌دهد. زمانی که موضوعات مربوطه از فوریت برخوردار باشند، نمی‌توان برای همیشه به بحث ادامه داد و دستیابی به یک راه‌حل امری حیاتی است.

 رسیدن به اتفاق آراء در برخی عرصه‌های خاص، ساده و در برخی عرصه‌ها دشوار است. به‌هر حال نتیجه چه اختلاف باشد، چه اتفاق، محصول افکار عمومی جامعه است که در عین سکوت، صدایی نهفته و فریادی بالقوه و قدرتمند خواهد بود.

فشارهای اقتصادی و افکار عمومی

یکی از عواملی که امروزه بیشترین فشار را بر افکار عمومی تحمیل می‌کند، شرایط وخیم اقتصادی و تأثیرات آن بر زندگی روزمره مردم است. در ایران، وضعیت اقتصادی به‌دلیل تحریم‌ها، سیاست‌های نادرست مالی و مدیریتی و تورم افسارگسیخته به شکل بحرانی درآمده است. ادامه این چالش‌ها، نه‌تنها معیشت مردم را تهدید می‌کند، بلکه تحمل افکار عمومی را نیز تحت‌تأثیر قرار داده و به نقطه‌ای می‌رساند که واکنش‌های اجتماعی اجتناب‌ناپذیر می‌شود.

افکار عمومی، ضمیر باطن یک ملت و صدای خاموش آنهاست. افکار عمومی در جریانات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی جامعه دخالت می‌کند، بدون آنکه در قوانین نامی از آن برده شود. افکار عمومی نتیجه افکار انفرادی افرادی از جامعه درباره یک یا هر تعداد موضوع معین و مشخص است که می‌تواند رفتار ملت‌ها را ظرف مدت کوتاهی دگرگون کند و چهره‌ای جدید از خود به جهان نشان دهد یا بهتر است بگوییم عکس‌العمل اکثریت جامعه است در برابر وضعیت زندگی و حوادثی که پیرامون آن رخ می‌دهد. افکار عمومی قضاوتی موردقبول عامه است که گاه جنبه عاطفی آن بر جنبه ادراکی‌اش غلبه پیدا می‌کند؛ بنابراین همواره یکی از عوامل پرقدرت و اثرگذار در جوامع، طی زمان‌های تاریخی مختلف بوده است. همین نیروی نامرئی، منبع مهم اقدامات سیاسی، اقتصادی و اجتماعی در جوامع است.

با افزایش فشارهای همه جانبه اقتصادی بر یک جامعه، نرخ تورم، کاهش قدرت خرید مردم و افزایش بیکاری، نارضایتی عمومی به اوج خود می‌رسد. افکار عمومی در چنین شرایطی، به‌ویژه در مواجهه با ناکارآمدی دولت در حل مشکلات اقتصادی، به‌تدریج از مرحله تحمل و انتظار عبور کرده و به سمت اعتراض و نافرمانی می‌رود.

افکار عمومی چیزی جز صدای صامت پُر قدرت مردم نیست که با پویایی خود، سرنوشت جوامع را رقم می‌زند و در شرایط روانی و فضای اجتماعی خاص می‌تواند بروز و ظهور پیدا کند. آتشی زیر خاکستر است که می‌تواند مشتعل شده و سرزمینی را به آتش بکشاند. یا ا‌مکان ظهور و بروز پیدا کند و در فضای آزاد نقد همراه با تعامل، مطرح، پردازش و پالایش شود و به اصلاح و تغییر و تحول و شاید وفاق درباره امور بینجامد.

افکار عمومی ممکن است در ابتدا به‌طور خاموش و در قالب نگرانی‌های روزمره نمود پیدا کند، اما با تداوم شرایط وخیم اقتصادی، این نگرانی‌ها به‌صورت فعال‌تری نمایان می‌شود و می‌تواند به اعتراضات گسترده، گاه سازنده و گاه مخرب تبدیل شود.

افکار عمومی، اقتصاد و نظام‌های تصمیم‌گیری

در جوامعی که شرایط اقتصادی متلاطم و بی‌ثبات است، سیاست‌گذاران نمی‌توانند نسبت به افکار عمومی بی‌تفاوت باشند. ناکامی در بهبود شرایط اقتصادی و رفع مشکلات معیشتی، پایه‌های اعتماد عمومی را سست می‌کند. در بسیاری از کشورهای جهان، این حجم از فشارهای اقتصادی به تغییرات سیاسی منجر شده است. در صورت عدم‌تغییر در وضعیت کنونی، بدیهی است که دیر یا زود در ایران نیز شاهد این واکنش‌ها خواهیم بود و کشور از این قاعده مستثنا نیست. به‌طور کلی، اقتصاد ضعیف، افزایش نابرابری‌های اجتماعی، کاهش سطح رفاه عمومی و افزایش هزینه‌های زندگی را به‌دنبال دارد که با تحمل اجتماعی در تضاد است. در چنین شرایطی، مردم با فشار روانی و اقتصادی شدیدی مواجه می‌شوند که تحمل آن‌ها را کاهش می‌دهد و دولت را با چالش‌های بزرگ‌تری روبه‌رو می‌کند.

افکار عمومی در این وضعیت به‌مثابه یک نیروی بازدارنده عمل می‌کند؛ نیرویی که تحمل محدودیت‌ها و فشارها را تا حدی می‌پذیرد، اما با رسیدن به نقطه اشباع، به واکنش‌های شدیدتر و فعال‌تر تغییر جهت می‌دهد. بررسی‌های تاریخی نیز نشان می‌دهد بسیاری از تغییرات سیاسی-اجتماعی ناشی از نارضایتی‌های اقتصادی بوده‌اند. در ایران نیز افکار عمومی نسبت به بحران‌های اقتصادی شدیدتر از گذشته حساس شده که این حساسیت به‌وضوح در بین اقشار گوناگون جامعه قابل‌مشاهده است.

تأثیر شرایط اقتصادی بر تشکیل افکار عمومی

در دوران کنونی که اقتصاد ایران با چالش‌هایی مانند کاهش ارزش پول ملی، تحریم‌های بین‌المللی و فساد سیستمی دست‌وپنجه نرم می‌کند، این تأثیرات به‌وضوح در افکار عمومی قابل‌مشاهده است. با توجه به وضعیت معیشتی مردم، افکار عمومی بیش از هر زمان دیگری متأثر از ناتوانی مسئولان در حل مشکلات اقتصادی بوده که این موضوع کاهش اعتماد عمومی به نهادهای حکومتی را به‌دنبال داشته است. در این شرایط، وقتی افکار عمومی به این نتیجه برسد که تغییر در سیاست‌ها و بهبود وضعیت اقتصادی از سوی دولت‌ها، غیرممکن یا ناکافی است، نارضایتی‌ به واکنش‌های گسترده‌تر و حتی اعتراضات سیاسی، اجتماعی منجر می‌شود.

افزایش بهای کالاهای اساسی، کاهش سطح دستمزدها و عدم‌توانایی در تأمین معیشت خانوارها، از جمله عواملی هستند که به رشد نارضایتی عمومی و کاهش تحمل فشارهای اقتصادی می‌انجامد. به‌طور خاص در ایران که تورم فزاینده، افزایش نرخ بیکاری و رکود اقتصادی چندین سال است که ادامه یافته، تحمل افکار عمومی نسبت به مشکلات اقتصادی روند کاهشی داشته است. این وضعیت می‌تواند زمینه‌ساز تغییرات اجتماعی و سیاسی باشد، چراکه افکار عمومی همان نیروی بالقوه‌ای است که تغییرات بزرگی را رقم می‌زند.

 جمع‌بندی

در پایان این نکته را متذکر می‌شود، این امکان وجود دارد که با ایجاد محدودیت‌های قانونی و ایجاد ترس و سرکوب، افکار عمومی یک جامعه ساکت بماند و نادیده گرفته شود و عکس‌العمل عریان اجتماعی نداشته باشد، اما هرگز افکار عمومی و قضاوت اجتماعی به‌طور کامل پاک یا نابود نمی‌شود؛ پس برای همیشه یا مدتی طولانی قابل‌کنترل نخواهد بود. بنابراین در جوامعی که امکان بروز و ظهور و طرح و پالایش افکار جامعه محدود می‌شود، می‌توان افکار عمومی را صدای خاموش جامعه دانست؛ آتشی زیر خاکستر و قدرتی آماده طغیان، زیرپوست جامعه؛ درست مانند صدایی تاثیرگذار، بلندتر از فریاد و آماده در گلو. به سکوت فریادها باید توجه نمود و در جهت اقناع آن، رفتاری صادقانه، خردمندانه و قانع‌کننده داشت.

 افکار عمومی آتشفشان خاموشی است که تحت فشارهای اجتماعی و اقتصادی به‌تدریج آماده فوران می‌شود. فشارهای اقتصادی که بر زندگی مردم سایه انداخته، در نهایت به نقطه‌ای می‌رسد که افکار عمومی دیگر تحمل آن را ندارد و به‌نوعی به انفجار اجتماعی منجر می‌شود. این همان «صدای خاموش مردم» است که در شرایط بحرانی، به صدای بلند اعتراض تبدیل می‌شود. در این سطور پایانی، هفت برگ از صفحات تاریخ را که بیانگر نقطه جوش افکار عمومی بوده است را ورق می‌زنیم؛ زین‌العابدین بن علی، رئیس‌جمهور تونس (از ۱۹۸۷ تا ۲۰۱۱) در پی اعتراضات مردمی در جریان بهار عربی، در ژانویه ۲۰۱۱ از قدرت برکنار و به عربستان سعودی تبعید شد. حسنی مبارک، رئیس‌جمهور مصر (از ۱۹۸۱ تا ۲۰۱۱) در فوریه ۲۰۱۱، پس از اعتراضات گسترده مردمی، از قدرت کناره‌گیری کرد. معمر قذافی، رهبر لیبی (از ۱۹۶۹ تا ۲۰۱۱) در اکتبر ۲۰۱۱، پس از ماه‌ها جنگ داخلی و مداخله نظامی ناتو، سرنگون و کشته شد. علی عبدالله صالح، رئیس‌جمهور یمن (از ۱۹۹۰ تا ۲۰۱۲) در فوریه ۲۰۱۲، پس از اعتراضات مردمی و فشارهای بین‌المللی، از قدرت کناره‌گیری کرد. رابرت موگابه، رئیس‌جمهور زیمبابوه (از ۱۹۸۷ تا ۲۰۱۷) در نوامبر ۲۰۱۷، پس از کودتای نظامی و فشارهای داخلی، از قدرت کناره‌گیری کرد. عمر البشیر، رئیس‌جمهور سودان (از ۱۹۸۹ تا ۲۰۱۹) در آوریل ۲۰۱۹، پس از ماه‌ها اعتراضات مردمی و مداخله ارتش، از قدرت برکنار شد. بشار اسد، رئیس‌جمهور سوریه (از ۲۰۰۰ تا ۲۰۲۴) در دسامبر ۲۰۲۴، پس از پیشروی سریع نیروهای مخالف به دمشق، از کشور فرار کرد و حکومتی که سرنگون شد... و صفحاتی دیگر از تاریخ آتی جهان، که همچنان در حال رقم خوردن است.

چکیده آنکه تحمل افکار عمومی در برابر فشارهای مختلف پایانی دارد. بخصوص کشورهایی که ملتشان را با نابخردی درگیر فشارهای روزافزون اقتصادی می‌کنند. هیچ کشوری از این قاعده مستثنی نیست و تحمل فشارهای اقتصادی جامعه، قطعا محدود بوده و پایانی دارد. همان‌گونه که تجربه نشان داده، حتی اگر تاثیر انواع و اقسام فشارهای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی در نظر گرفته نشود، زمانی که فشارهای اقتصادی افزایش می یابد منجر به افزایش نارضایتی اجتماعی و کاهش سطح رفاه عمومی می شود وافکارعمومی را به سمت تحولات بزرگ اجتماعی و حتی سیاسی سوق می‌دهد، مگرآنکه حکومت‌ها و دولت‌ها با درک این واقعیت و صرف‌نظر از سایر اشکالات ساختاری و زیربنایی، حداقل در حوزه اقتصاد، سیاست‌های اقتصادی مؤثر و کارآمدی را به اجرا بگذارند تا شاید از بحرانی‌تر شدن اوضاع معیشت جامعه خود جلوگیری کنند. در هیچ سرزمینی صدای خاموش جامعه برای مدت زیادی خاموش ماندنی نیست و خواست و تصمیم افکار عمومی اکثریت جامعه، بدون شک دیر یا زود قطعیت یافته، منسجم و هم جهت، اعمال و مستقر خواهد شد. آیین چراغ خاموشی نیست. «چراغ اقتصاد» می‌کوشد تا چراغ راه تحول و توسعه فردای ایران باشد.

پدرام باقرنژاد
دیگران می‌خوانند
اینستاگرام تیتر کوتاه

نظر شما

اخبار
اخبار