یادداشت /
فرش دستباف زیر رادیکال مدیریت
فیصل مرداسی - رئیس سابق مرکز ملی فرش ایران
صادرات یک شاخص بینالمللی است که ظرفیت و توان اقتصاد کشورها را نشان میدهد. روند صادرات، گستردگی بازارها، تنوع محصولات و ارزش افزوده کالاهای صادراتی نبض اقتصاد را حکایت میکند. شاید بتوان سایر شاخصهای اقتصادی را دستکاری کرد ولی صادرات به سادگی قابل دستکاری نیست.
روزی فرش دستباف یکی از محصولات مهم صادراتی ایران بوده است ولی با رشد اقتصادی و محدود بودن بازار صادرات فرش در جهان، رفته رفته جایگاه صادرات فرش در اندازه اقتصاد کشور و آمارهای صادراتی کوچکتر شده است. شاید اگر میزان صادرات فرش در مقایسه با روند دو دهه گذشته سقوط چشمگیری نداشت، کاهش سهم صادرات فرش از کل صادرات کشور محل ایراد جدی نبود. ولی افت شدید صادرات در ۱۸ سال اخیر، فرش دستباف ایرانی را از سبد صادراتی کشور و از بازارهای جهانی حذف کرده است.
فارغ از اهمیت ارز حاصل از صادرات فرش به عنوان یک محصول تولیدی که در اقصا نقاط کشور بافته می شود و ارزش اشتغالزایی آن به عنوان درآمد مکمل خانوار روستایی و برخی از خانوارهای شهری، جایگاه هنری و فرهنگی آن در جهان که حامل ارزشهای هویتی و فرهنگی مردم ایران زمین است، بیش از همه باید موردتوجه قرار گیرد. در هر صورت روزی یکی از نشانههای تمکن مالی یک خانواده اعیانی اروپایی و آمریکایی و کشورهای ثروتمند، تملک یک قطعه فرش دستباف زیبای ایرانی بوده است. محصولی با کیفیت، با ارزش افزوده بالا، با حداقل سرمایه گذاری، با ارزشهای فرهنگی و هنری منحصر به فرد که کمتر در سایر کالاها چنین شاخصه هایی یک جا یافت می شود.
برخی تصور میکنند جایگاه فرش دستباف در پاردایم جاری و آینده زندگی مردم جهان کمرنگ شده است و این روندی است محتوم و به مدیریت این محصول در کشورهای تولیدکننده فرش دستباف از جمله ایران ارتباطی ندارد. این گزاره را درباره فرش دستباف تجاری شاید بتوان باور کرد. روند کاهش حجم (وزن) تولید و صادرات فرش از ۰۰۰/۴۰ تن در سال در دهههای گذشته به کمتر از ۰۰۰/۲۰ تن مؤید این حقیقت است. لیکن ارزش دلاری تجارت جهانی فرش دستباف چنین روندی را حکایت نمیکند. بنابراین جایگاه هنری فرش دستباف در زندگی آینده مردم جهان که مؤلفههای هنری بیش از پیش ارزشمندتر میشوند، میتواند مستحکم تر باشد. وضعیت زندگی مردم ایران نیز بیانگر همین حقیقت است. افزایش درآمد یک خانواده به افزایش میزان بهرهمندی از محصولات هنری از جمله فرشهای گرانقیمت و هنری با برندهای معروف رابطه مستقیم دارد. این مؤلفه محدود به فرش دستباف نیست و سایر محصولات هنری را نیز شامل میشود. لذا تأکید نویسنده بر ارزش هنری فرش دستباف ایران به عنوان یک مزیت رقابتی متمایز در زندگی حال و آینده مردم جهان است که متأسفانه مورد غفلت جدی قرار گرفته است. بر این مسئله تأکید میکنم تا مدیران و مسئولین دولتی جایگاه این هنر صنعت را صرفاً با آمارهای صادراتی و تولید نسنجند. محصولی که سالیان طولانی در زندگی جامعه بشری حضوری ارزشمند داشته و فرش دستباف نفیس و فاخر را با نام ایران میشناسند، نباید موردغفلت قرار گیرد و در بروکراسی دولتها نابود شود. متأسفانه در شرایط سخت تحریم های ظالمانه در چند سال اخیر به شدت به فرش بیتوجهی شده است و اکنون مرکز ملی فرش ایران به مثابه مهمترین کانون مدیریتی فرش دستباف کشور نیز با کاهش کارشناسان و مدیران زبده، دچار زلزله جدی شده و با ادغامی عاری از هرگونه سلیقه و نگاه کارشناسی به محاق رفته است.
کاهش صادرات فرش دستباف از ۵۶۰ میلیون دلار در سال ۱۳۹۰ (۲۰۱۱) به پایینتر از ۴۰ میلیون دلار در سال ۱۴۰۲ ناشی از یک رخداد صرفا خارجی نیست، بلکه خود تحریمی داخلی نیز بر این روند کاهنده اثر گذاشته است.
جدول روند صادرات فرش دستباف ایران ( میلیون دلار)
دولت محترم باید به بخش خصوصی و تعاونی و فعالان عرصه تولید، تجارت و آموزش فرش دستباف اعتماد کند و در تعاملی سازنده با کارشناسان و خبرگان مرکز ملی فرش ( به ویژه مدیران و کارشناسان دلسوزی که این مرکز را ترک کرده اند) راه و چاره بازآفرینی جایگاه حقیقی فرش دستباف ایرانی را در بازارهای جهانی و در فرهنگ زندگی مردم علاقمند به هنر زیبا و منحصر به فرد ایران زمین در اقصا نقاط جهان بررسی و شناسایی نماید و برنامه های اثربخشی برای آینده فرش دستباف اجرا کند. نویسنده افتخار ریاست مرکز ملی فرش ایران را در سالهای ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۰(۲۰۰۹ تا ۲۰۱۱) را داشته که خوشبختانه با رشد صادرات همراه بوده است، اطمینان دارد با تعامل مثبت و تضایفی و با مشارکت دلسوزان فرش دستباف در بخش خصوصی و تعاونی و کارشناسان دولتی در مرکز ملی فرش ایران می توان این فضای نا امیدی را با افزایش تولید و صادرات فرش دوباره بازیابی کرد.
نظر شما