محمد مرسی و بشار اسد، سرنگون شده های اعتماد !
بشار اسد نتوانست یا نخواست عاقبت محمد مرسی در اعتماد به وعده های کذب و دروغین را به یاد بیاورد و با ارتکاب اشتباه مرسی به عاقبت او دچار شد و با جدایی از هم پیمامان خود همچون محمد مرسی سرنگون شد .
بشار اسد نتوانست یا نخواست عاقبت محمد مرسی در اعتماد به وعده های کذب و دروغین را به یاد بیاورد و با ارتکاب اشتباه مرسی به عاقبت او دچار شد و با جدایی از هم پیمامان خود همچون محمد مرسی سرنگون شد .
سال ۲۰۰۰ میلادی زمانی که حافظ اسد پدر بشار در حال ترک دنیا بود ، یک وصیت مهم و راه بردی به پسرش کرد ، تو همیشه می توانی به ایرانیان تکیه کنی ، اما هرگز به رهبران عرب اعتماد نکن !؟ بر اساس طراحی رژیم صهیونیستی و با همراهی کشورهای منطقه ای و فرا منطقه ای ، بشاراسد باید همان سال ۲۰۱۱ قدرت را واگذار می کرد ، اما وصیت پدر آویزه گوش پسر شد . بشار اسد با اعتماد به ایرانی ها و پشت پا زدن به همه وعده وعیدها و تهدیدات کشورهای منطقه ای و فرامنطقه ای توانست در مقابل لشگرتجهیز شده بین المللی بایستد و آقای جهان عرب بشود . اما چه شد که بشار اسد سال ۲۰۱۱ همان بشار اسد سال ۲۰۲۳ نشد ؟! و ترجیح داد به صورت مسالمت آمیز قدرت را تحویل بدهد و در عوض فقط تضمین جان خود و خانواده اش را خواست و رفت ! بدون آنکه به سرنوشت کشورش فکر کند ، تا آینده ای مبهم در انتظار سرزمین سوریه و مردمانش باشد . به نظرمی رسد ، محاسبه غلط ناشی از اوضاع منطقه باعث شد تا اسد تصمیم به رفتن بگیرد . اوضاعی که شاید بخشی از اتفاقات در آن ، تصمیمات خود بشار اسد بعد از سرنگونی داعش باشد . انحلال نیروهای مردمی دفاع وطنی ، بی توجهی به راهکارهای پیشنهادی ایران در حوه شناخت و مقابله با تهدیدات و خود داری از تغیر و تعدیل قانون اساسی و در کنار این موارد دخالت کشورهای خارجی در امورداخلی سوریه و تجهیز مخالفین حکومت که در این مورد هم به هشدارهای جمهوری اسلامی ایران و محور مقاومت بی توجهی شد و در کنار همه این موارد اعتماد بشار اسد به مخالفان دیروز که حالا دلسوزان امروز شده بودند و دوری از هم پیمانان ، نهایتا باعث سست شدن پایه های حکومت بشار اسد و سرنگونی آن گردید .
سئوالی که اکنون اذهان را درگیر کرده این است که سرانجام سوریه چه خواهد شد و بازیگران اصلی در میدان این سرزمین چه کسانی خواهند بود ؟! از نظر نگارنده ، سوریه تجزیه خواهد شد و بازنده اصلی این میدان هم ترک ها و کشورهای عربی منطقه خواهند بود.
حوادث میدانی که در حال رخ دادن است نشان از تجزیه سوریه دارد . اتفاقی که بیش از همه رژیم کودک کش صهیونی را راضی می کند . البته در حال حاضر سهام خواهان این سرزمین کشورهای عربی ( سعودی – امارات ) ترکیه ، رژیم صهیونی و آمریکا هستند و طبیعتا هر کدام به نسبت زورشان بخشی را تحت سیطره خود خواهند برد . طبیعتا آمریکایی ها به دنبال نفت سوریه می باشند بنابراین مناطق نفت خیز در دست آمریکایی هاست رژیم صهیونی به دنبال بلندی های جولان است ، ترکیه به دنبال حلب و در ادامه کنترل مخالفان کرد خود است و کشورهای عربی هم احتمالا دمشق و اطرف آن نصیبشان خواهد شد .
اما بازنده اصلی در این میدان ترکیه و کشورهای عربی خواهند بود . چرا که آمریکایی ها اجازه نخواهند داد تا کردهای تحت حمایتشان توسط ترکیه آسیب ببینند و رژیم صهیونیستی هم به دنبال تشکیل حکومت کردی در منطقه می باشد ، از طرف دیگر گروه های تند مذهبی مانند تحریر الشام با توجه به اینکه ابومحمد الجولانی نیز سبقه القاعده ای دارد ، جزء گروه های غیر قابل اعتماد برای آمریکایی ها به شمار می روند در نتیجه تشکیل حکومت اسلامی توسط این جریان مذهبی در هاله ای از ابهام خواهد بود ، لذا حمله آمریکا به سوریه در زمان ترامپ غیر متصور نخواهد بود .
جمهوری اسلامی ایران طی ۴۵ سال نشان داده است که می تواند بحران ها را تبدیل به فرصت کند و بهره بردار موفق حوادث باشد که نمونه بارز آن عراق و افغانستان می باشد
نظر شما