سرزمین میلیاردرهای بی‌پول

ناصر بزرگمهر – مدیر مسئول موسسه فرهنگی مطبوعاتی صمت

به نام او که هرچه بخواهد همان می‌شود

یکی در دنیای مجازی نوشته:

چرا جدیدا کسی صدایش در نمی‌آید؟

چرا کسی به این تورم اعتراض نمی‌کند؟

چرا کسی درباره این مالیات‌های بی‌ربط نمی‌نویسد؟

چرا نمایندگان مجلس در سرزمین نفت و گاز و طلا و معدن، همه هزینه‌ها را بر دوش مردم گذاشته‌اند؟

چرا اعضای شورای شهر، هر سال با زورگویی شهرداری‌ها همراه می‌شوند و فکر می‌کنند وظیفه‌شان فقط تصویب ۲۰، ۳۰ درصد افزایش قیمت‌ها است؟

چرا هیچ‌ کس از این وضعیت ناراحت نیست؟

ناصر بزرگمهر

یکی دیگر به او به طنز پاسخ داده که داداش دیگه کسی نباید هم به این وضعیت اعتراض بکند، چون ما یک ملت میلیاردر شده‌ایم و همه از این وضعیت به چند دلیل راضی هستیم.

۱ـ برای اینکه نرخ دوچرخه درب‌وداغون بچه‌مون بیشتر از ۱۰ میلیون تومان شده است.

۲ـ برای اینکه نرخ موتورسیکلت درب‌و‌داغونی که داشتیم بیشتر از ۱۰۰ میلیون شده است.

۳ـ برای اینکه برای پراید ۲۰۰ میلیون تومانی صف می‌کشیم، چون امیدواریم بتوانیم آن را ۳۰۰ میلیون بفروشیم.

۴- برای اینکه فقرا دوست ندارند طلا ارزان بشود و النگوی ارث مادر و حلقه عروسی‌شان ارزان بشود و دلال‌ها هم نمی‌خواهند سکه‌های گاوصندوق‌شان کم شود.

۵ـ برای اینکه صرافی‌ها ریال‌ها را دلار کردند و بانک مرکزی ناراحت می‌شود که همکارانش که بازنشسته و شاغل و شریک صرافی‌ها شده‌اند، سرمایه‌شان کاهش پیدا کند.

۶ـ برای اینکه سهامداران مرتب دعا می‌کنند که باران ارزانی نیاید و گرانی بیشتر بشود تا آنها سود بیشتری به‌دست بیاورند.

۷ـ برای اینکه یک زمین ارث پدری در فلان ده داشتند که کسی مجانی هم روی آن کشت نمی‌کرد و حالا برای ویلاسازی وسط جنگل و بیابان و کوهستان فرقی‌ نمی‌کند؛ چند میلیارد به او می‌دهند.

۸ـ برای اینکه ۳۰ سال قبل یک آپارتمان فسقلی از تعاونی اداره به‌صورت قسطی ۳، ۴ میلیون تومان خریدند که حالا آن را میلیاردی می‌خرند.

۹ـ برای اینکه نرخ یخچال، اجاق گاز، فریزر، تلویزیون، لباسشویی، مبل، میز و صندلی، کاسه بشقاب، دیگ و پاتیل، قاشق و چنگال، لحاف و پتو، بالش و ملافه و هر آت‌وآشغالی که توی خانه داشتند را باید ضربدر صد و هزار بکنند و میلیارد شده‌اند.

۱۰ـ برای اینکه حتی کاغذ باطله و مقوا و کارتن خالی و پلاستیک‌های درب‌وداغون و شیشه خالی مربا و نون خشک را هم به نرخ خوب می‌فروشند و پول روی پول می‌گذارند.

به‌قول دوستی، ظاهرا ما ملت حاضریم به‌جای گوشت، تخم‌مرغ، شیر، پروتئین، ویتامین و میوه، نان خالی و سیب‌زمینی بخوریم، اما مال و اموال‌مان کم نشود و میلیاردری‌مان خدشه بر ندارد.

حالا اگر ما ملت میلیاردر، میلیاردرهای بی‌پول هستیم، خیلی مهم نیست.

همین که ژست میلیاردربودن را داریم، کافی است.

طرف، نرخ آپارتمانش شده ۵ میلیارد تومان، اما ۵ میلیون تومان ندارد که ایزوگام پشت بام خانه‌اش را تعمیر کند.

طرف، نرخ ماشینش شده یک میلیارد تومان، اما ۱۰ میلیون تومان ندارد که ۴ حلقه لاستیک زیر ماشین بیندازد.

طرف، نرخ خانه‌اش شده ۱۰، ۲۰، ۳۰میلیارد تومان، اما آنقدر ندارد که هر ماه شارژ خانه‌اش را بدهد.

طرف می‌گوید آقاجان، من ۳۰، ۴۰ سال قبل این خونه رو با قرض و قوله و فروختن هرچه داشتیم، خریدم. اون موقع اینجا بیابون بود، حالا این قدر باارزش و برج‌ها ساخته شده و نرخ پیدا کرده، اما من یک کارمند بازنشسته هستم و حالا که نوه‌دار شدم، عروس و داماد دارم، نمی‌تونم برم توی یه قفس چندمتری؛ تازه مگ آپارتمان ارزونه. حالا ظاهرم دیگران را کشته، باطنم خودم را؛ مگر حقوق بازنشستگی چقدر است که بتوانم از پس این قبض‌های آب و برق و گاز و تلفن و اینترنت و پسماند و عوارض شهرداری و تورم و گرانی اجناس و فلان و بهمان بربیایم.

طرف می‌گوید مگر من این خانه را گران کردم که حالا نمایندگان تصویب کردند که بابتش مالیات بدهم.

در مقابل دولت هم می‌گوید طرف سرمایه‌اش میلیاردی شده اما مرتب گریه نداری می‌کند و حاضر نیست سهم ما را بدهد.

می‌گوید طرف ماشین قراضه‌اش چند میلیارد تومان شده اما حاضر نیست حتی آن را بیمه کند و مالیاتش را بدهد و مرتب غر می‌زند.

دولت می‌گوید آب و برق و گاز و تلفن و بنزین و گازوئیل و آموزش و بهداشت و فلان و بهمان رایگان نداریم؛ رفاه می‌خواهید باید هزینه آن را بدهید.

می‌گوید ملت اگر فکر می‌کنند که ما بی‌حساب‌وکتاب آنها را میلیاردر کردیم، اشتباه کردند. ما شما را میلیاردر کردیم که از سرمایه‌تان هزینه‌های‌تان را بدهید.

دولت می‌گوید باباجان، ما شما را سه چهار ساله از طبقه فقرا به ثروتمندان تبدیل کردیم‌. حالا دیگر فرقی بین شمال شهر و جنوب شهر نیست، غرب و شرق با هم فرقی ندارد، همه چیز در جردن و شهرری یک نرخ دارد. نرخ ملک در نازی‌آباد با نیاوران خیلی فرق نمی‌کند، اینور ولیعصر با اون ور ولیعصر نزدیک به‌هم است، راه‌آهن و تجریش نداریم.

تهران و شهرستان نداریم، نرخ آپارتمان در پایتخت از مشهد و اصفهان و شیراز و تبریز ارزان‌تر است.

الان هر جای ایران که بروی آسمان قیمت‌ ها یک رنگ است و این نتیجه تدبیر بود که امید را در دل همه روشن کرد.

الان دیگر کسی به یارانه نیاز ندارد. همه میلیاردر هستند. آن که در چادر هم زندگی می‌کند میلیونر است؛ حتی اگر یک قبر هم داشته باشد، میلیونر است و نیازی به یارانه ۴۵ هزار تومانی ندارد.

دولت جدید هم می‌گوید باتوجه به تدبیر دولت قبلی، ما دستور دادیم فقر در ۲ هفته آخر سال از بین برود و هیچ فقیری وارد قرن جدید نشود. الان در قرن پانزدهم هجری شمسی، هیچ فقیری وجود ندارد، پس هر حرفی راجع به حقوق و دستمزد کم، حتما بی‌مورد است.

چشم؛ ما هم چیزی نمی‌نویسیم.

ناصر بزرگمهر
دیگران می‌خوانند
اینستاگرام تیتر کوتاه

نظر شما

اخبار
اخبار