توصیه برقی رئیس جمهور و عاقبت ناترازی های سیاسی و اجتماعی در سوریه
قاسم خرمی - رئیس مرکز رسانه و ارتباطات وزارت صمت
هفته ای که گذشت، هفته پرخبری برای خاورمیانه و هفته کم مشغله ای برای من بود. هنوز کارم در مسئولیت جدید رسما شروع نشده است. بنابراین، فرصتی دست داد که یک مقدار علائق مربوط به فولکلور و تاریخ محلی خراسان را از سر بگیریم و مقاله ناتمامی با موضوع اقتصاد سیاسی در رژیم حقیقت میشل فوکو را به سرانجام برسانم که مربوط به فعالیت های علمی و پژوهشی من است.
صبح روزیکشنبه ۱۹ آذر یکی از کارآفرینانی که می خواهد با کمک سرمایه گذار خارجی یک نیروگاه تولید برق بسازد، تماس گرفت و شاکی بود که یکی از مدیران وزارتخانه ( بجای مانده از دولت ماضی) با او برخورد بسیار بدی داشته است. اعصابم خرد شد. حالا باید دقیقتر بررسی و رسیدگی شود اما گاه یک برخورد نادرست، زحمات همه را به باد می دهد.
روز پنجشنبه ۲۳ آذر پیام رئیس جمهور خطاب به مردم را گوش کردم که توصیه می کرد در مصرف انرژی صرفه جویی شود. در مجموع، مراجعه و گفتگوی صادقانه آقای پزشکیان با مردم، شاید بهترین و تنهاترین سیاست باقی مانده باشد. باید بپذیریم که سرمایه اجتماعی در همه حوزه ها رو به افول نهاده است. به اعتماد مردم آسیب رسیده و بعضا فکر می کنند اگر در جایی صرفه جویی کنند لابد در جای نادرست دیگری هزینه خواهد شد! والله چی عرض کنم . قبلا نوشته بودم که توسعه اقتصادی در کشور ما، نیازمند بازسازی فرهنگ سیاسی است.
روزجمعه تلویزیون داشت با آب و تاب موضوع تذکر رئیس جمهور به دست اندرکاران نمایشگاه شهر آفتاب در باره زیادی نور و گرما را در حضور وزیر صمت پخش می کرد. دغدغه رئیس جمهور که واقعا درست و بجاست اما مدیریت انرژی آنجا با کس دیگری است. وگر نه، اتاق های ساختمان های وزارت صمت به گمانم این روزها با سردی و تاریکی اتاق رئیس جمهور برابری می کند. چند هفته ای است که دو سوم همه سیستم های روشنایی و گرمایشی را خاموش کرده اند و ما با شال و کلاه کار می کنیم. در هر صورت، این روزها هیچ کس به اندازه رئیس جمهور و وزرای صمت و نفت و نیرو نمی دانند که اوضاع ناترازی ها از چه قرار است! خدای پزشکیان به آنها کمک کند.
خبر سقوط قریب الوقوع حکومت بشار اسد، همه را بهت زده کرد. اما همه می دانیم که هیچ حکومتی یک شبه و ده روزه و یک ماهه و یک ساله فرو نمی پاشد. مجموعه ای از نارسائی ها و شکافها و تعارضات و خشم های فرو خورده و یا با ادبیات امروزی، مجموعه ناتراتزی های سیاسی و اجتماعی و اقتصادی، ناگهان تبدیل به سیل بنیان کنی می شود که به گفته سعدی رحمه الله: « سر چشمه شاید گرفتن به بیل/ چو پر شد نشاید گذشتن به پیل»!
در قضیه سوریه بیش از تحولات داخلی برای من موضوع بمباران تاسیسات و زیرساخت های اقتصادی این کشور توسط اسرائیل محل تامل بود. به عنوان کارمند بخش صنعت، همیشه وقتی از کنار یک پل و ساختمان و سازه ای رد می شوم، اولین چیزی که به ذهنم می رسد اینکه ساخت آن چقدر پول و زمان برده است؟!
در انقلاب ها و تغییرات سیاسی اگر زیر ساخت های اقتصادی آسیب نبیند، امیدی هست که آن کشور دوباره برخیزد اما آنسوی سوریه ویران شده فعلا ناپیداست. امید که درد و رنج مردم مظلوم خاورمیانه بالاخره روزی التیام و پایان یابد.
نظر شما