یادداشت/

برندسازی شخصی، از ناخودآگاه تا خودآگاه

مسعود صادقی-کارشناس ارشد ارتباطات

همانطور که در برندسازی سازمانی، ترکیب گرافیکی و هویت بصری بخش ظاهری ماجرا است، در برندسازی شخصی هم پوشش و آرایش آدم‌ها، بخش بیرونی و سطحی برند آنها بشمار می‌رود. در برندسازی سازمانی کیفیت محصول، قیمت، ادبیات، گفتار، شیوه تعامل سازمان با مخاطب و... همگی در شکل‌گیری برند سازمانی نقش بنیادین دارند به همین ترتیب در برندسازی شخصی هم کردار و گفتار ما دربرگیرنده نشانه‌هایی است که برند شخصی ما را در نگاه مخاطب می‌سازند.

وقتی در کار حرفه‌ای مسئولیت‌پذیر نیستیم، در محیط کار با چاپلوسی مدیران می‌خواهیم رشد کنیم و وقتی همکار خود را در قامت رقیب می‌بینیم و در معادلات ارتباطی میان همکاران با یارکشی و دوقطبی‌سازی دنبال برتری عددی نسبت رقیب هستیم و با غیبت‌کردن تلاش می‌کنیم او را تخریب ‌کنیم، وقتی هنگام بحث کاری و حرفه‌ای سخن دیگران را قطع می‌کنیم، وقتی گاهی رقیب را در جمع مسخره می‌کنیم، دربرابر مدیران احترام را به ساحت چاپلوسی می‌بریم اما برای افرادی که سود ما را تضمین نمی‌کنند احترامی قائل نیستیم، وقتی هنگام خوردن دهانمان باز است و صداهای ناهنجا از آن بیرون می‌آید و از همه مهم‌تر فکر می‌کنیم پیشرو بودن یعنی تمام قواعد اخلاقی را زیر پا بگذاریم، با این سبک رفتاری هرچقدر هم ظاهری زیبا و پوششی آراسته داشته باشیم، در گفتار واژه‌های لاتین بکار ببریم، واژگان فارسی را شلخته صحبت کنیم، با تماشای فیلم‌های خارجی و گوش‌دادن به موسیقی خارجی ژست روزآمد بگیریم، برندی که از خود می‌سازیم نشانی از یک انسان متمدن، فرهیخته، قابل اعتماد و حرفه‌ای ندارد.
 

مسعود صادقی

در واقع ناخودآگاه ما این برند را ساخته بنابراین بهتر است در گام نخست ناخودآگاه خود را بشناسیم تا بتوانیم عناصر ناخودآگاه را به خودآگاه بیاوریم و ضمیر ناخودآگاه افسار برند ما را در اختیار نگیرد و برندی آگاهانه از خود بسازیم. چون هرچقدر هم در شرایط عادی ما خود را کنترل کنیم ناخودآگاه و غرایز در شرایط ویژه رهبری رفتار ما بدست می‌گیرند. خاطرم هست در دوره احمدی‌نژاد که اوج دوره پروپاگاندا و نمایش‌های فریبنده دولتی بود و درآمد سرشار نفتی هم هزینه ریخت و پاش‌ها را تامین می‌کرد، کنفرانس‌ها و سمینارهای رنگارنگ یکی از بسترهای اعتبار فروشی برای مدیران تازه‌کار و بی تجربه دولتی شده بود، من گاهی بعنوان مدیر روابط‌عمومی بخش خصوصی یا در کسوت خبرنگار برای تهیه گزارش در این رویدادها شرکت می‌کردم، همه چیز تا ظهر و هنگام ناهار عادی پیش می‌رفت، مدیران نسبتا آراسته در سالن نشسته بودند و خودآگاه رفتار آنها را رهبری می‌کرد اما هنگام ناهار در سلف سرویس همه چیز روی دیگری پیدا می‌کرد گاهی من به تماشای این صحنه‌ها می‌نشستم که گویی دسته ملخ‌ها به مزرعه هجوم برده‌اند و از نزدیک بویژه سر سینی کباب انگار گله لاشخورها به جان یک لاشه افتاده‌اند و هرکس تلاش می‌کرد زودتر و بیشتر از دیگری سهمی از کباب بردارد. اینجا ضمیر ناخودآگاه آدم‌ها فرمانروایی می‌کرد. یکبار که نام یکی از آنها به اشتباه در گواهینامه حضور ثبت شده بود چنان با نعره‌کشی سالن را روی سرش گذاشته بود که گویی تمام هستی خود را از دست داده است.

با این اوصاف نخستین گام برندسازی شخصی، خودشناسی و تلاش برای تقویت اخلاق فردی است.

 

دیگران می‌خوانند
اینستاگرام تیتر کوتاه

نظر شما

اخبار
اخبار