کامبک تام کروز با تاپ گان / پروازی که میخکوبتان می‌کند!

در این فیلم،‌ تام کروز (Tom Cruise) بار دیگر نقش اصلی را بازی می‌کند و در کنار او نیز چندین بازیگر برجسته همچون مایلز تلر (Miles Teller) و جنیفر کانلی (Jennifer Connelly) حضور دارند. فیلم «تاپ گان: ماوریک» در تاریخ ۲۷ ماه مه سال ۲۰۲۲ میلادی (جمعه ۶ خرداد ۱۴۰۱) روی پرده سینماها اکران می‌شود اما منتقدان توانستند تا چند هفته زودتر این فیلم را مشاهده کنند؛ از همین رو نقدهای خود را منتشر کرده‌اند که اکثر به ستایش فیلم پرداخته‌اند.

خلاصه داستان

داستان سه دهه پس از اینکه ستوان پیت "ماوریک" میچل (تام کروز) و ستوان تام "مرد یخی" کازانسکی (وال کیلمر) بر رقابت خود برای نجات اس اس لیتون غلبه کردند، ماوریک می‌بیند که قهرمان عنوان به مدرسه سلاح های جنگنده نیروی دریایی در ناوال ایر احضار شده است. ایستگاه میرامار (با نام مستعار تاپ گان) که برای آماده کردن گروهی از خلبانان جنگنده با استعداد اما جوان برای حمله بسیار خطرناک به یک پالایشگاه اورانیوم بسیار غنی شده است. رویکرد غیرمتعارف ماوریک به تدریس (همراه با تمایل او به سرپیچی از دستورات) او را طبق معمول در تضاد با مافوق خود قرار می‌دهد (به ویژه Vice ADM "Cyclone" با بازی جان هام). با این حال، بزرگ‌ترین چالش ماوریک، ماموریت پیش‌رو نیست، بلکه برقراری رابطه پیچیده و پرتنش با ای تی بردلی برادشاو است.

در فیلم Top Gun: Maverick متوجه می‌شویم که کوسینسکی و کروز ادامه‌ای را ساخته‌اند که نه تنها به تنهایی در یاد ها باقی می‌ماند، بلکه وزن و معنای بیشتری به رویدادهای Top Gun اصلی می‌دهد. با تکیه بر احساس گناه مداوم ماوریک، و اینکه چگونه این احساس گناه با خصومت (و متعاقب آن) ترس های خروس تطبیق می‌شود، عاقبت مرگ غاز در تاپ گان را از یک حادثه تعیین کننده شخصیت به یک ستون تعیین کننده جهان فیلم تبدیل می‌کند. کوسینسکی این را از طریق خط با لحظات ظریف و حساسی مرتبط می‌کند که به جای گفت‌وگوهای سنگین برای یادآوری رویدادهای گذشته و دامن زدن به تنش‌های کنونی بر پایه بازیگران مستعد و احساسات ناگفته تکیه دارد.

بازگشت درخشان تام کروز

تام کروز بازگشته است، با همان لبخند سوپراستاری دیوانه‌وارش بعد از ۳۶ سال تمام. این فیلم هنوز هم می‌تواند نفس شما را بند بیاورد. از نماهای درخشان هواپیماها که از روی ناو هواپیمابر بلند می‌شوند تا آهنگ دنجر زون اثر کنی لاگینز، چیز چندانی در دنیای تاپ گان تغییر نکرده است؛ به خصوص تام کروز.

ماوریک ممکن است در حال تست جت‌ها در بیابان موهاوی باشد، اما هنوز کاپشن معروف، موتورسیکلت، عینک خلبانی و مهم‌تر از همه، «نیاز به سرعت» را دارد که باعث شد در سال ۱۹۸۶ به موفقیت چشمگیری برسد.

ماوریک این بار در قامت معلم ظاهر شده است و مسئول تربیت «تاپ‌گان‌ها» است. کاپیتان پیت ماوریک، پس از سی سال خدمت که عمدا از ارتقای درجه خود طفره رفته است، فراخوانده شده است تا مسئولیت آموزش گروهی از فارغ‌التحصیلات تاپ گان برای یک ماموریت تخصصی را بر عهده بگیرد و در این مسیر، باید با دوست و همکار و رقیب سابق خود دریاسالار تام ایسمن کازانسکی کار کند. ماوریک می‌گوید: «من معلم نیستم، من یک خلبان جنگنده‌ هستم.» اما البته، او می‌تواند هر دوی این‌ها باشد.

ماوریک نه به شکل استعاری، بلکه کاملا واقعی، کتاب قوانین را بی‌درنگ دور می‌اندازد و به تیم امیدهای تازه‌نفس خود می‌گوید که «تنها چیزی که اینجا اهمیت دارد، محدودیت‌ها و نقطه‌ضعف‌های شما است. من می‌خواهم آن‌ها را پیدا کنم و محک بزنم.» ما شاهد صحنه آموزش نیروهای جوان هستیم و از جمله آن‌ها را می‌بینیم که ناچارند روی باند پرواز ۲۰۰ بار شنا بروند. در بار محلی، جنیفر کانلی حضور دارد که بار عاطفی داستان را هم به دوش می‌کشد. بخش دیگر آن هم بر عهده ستوان بردلی روستر بردشاو، خلبانی در گروه آموزشی تام کروز است که پسر بهترین دوست ماوریک، نیک گوس بردشاو است که در فیلم قبلی کشته شد.

از آن‌جایی که روستر، پسر گوس است و ماوریک به خاطر مرگ گوس هنوز خودش را سرزنش می‌کند، مردد است که باید او را به ماموریت بفرستد یا نه؛ او نمی‌خواهد مسئول تکرار تاریخ باشد. کروز می‌گوید: «اگر او را به این ماموریت بفرستم، ممکن است برنگردد. اگر او را به این ماموریت نفرستم، هرگز مرا نخواهد بخشید. در هر صورت من او را برای همیشه از دست خواهم داد.» انتخاب سختی است برادر!

کروز ساخت دنباله برای فیلم تاپ گان را مثل تلاش برای زدن گلوله با گلوله توصیف کرده است - این دقیقا همان‌چیزی است که ماوریک می‌گوید. با این حال، او با کارگردانی جوزف کوشینسکی (که کروز با او فیلم فراموشی (Oblivion) را ساخته است) و فیلمنامه‌نویسانی از جمله کریستوفر مک‌کواری، همکار همیشگیش، همین کار را انجام داده است. با تمام سکانس‌های نوستالژیکش، تاپ گان: ماوریک، دقیقا همان چیزی است که به یاد مردم می‌آورد که چرا باید سینمای خانگی و نتفلیکس را رها کنند و برای تماشای یک فیلم در سالن‌های سینما بلیت بخرند.

فیلمنامه قدرتمند

بدون شک، کوسینسکی و کروز می‌دانستند که باید با نبردهای هوایی چشم نواز پیش قدم شوند که یکی از نکات قوت فیلم Top Gun: Maverick در نقد و بررسی آن می‌باشد. دنباله تاپ گان با ترکیب فیلم‌های عملی کابین خلبان با نماهای افکت‌های با مکان مناسب (و کم استفاده‌شده)، یکی از هیجان‌انگیزترین دعوای سگ‌ها را که تا به حال در فیلم ثبت شده است، ساخته است. سایر قطعات تپنده نبض فیلم تضمین می‌کنند که تمام آن درام شخصیتی با کیفیت با اکشنی به یاد ماندنی روبرو می‌شود. Top Gun: Maverick در سینماهای IMAX پرواز می‌کند و هزینه اضافه شده کاملاً ارزش یک بلیط ارتقا یافته را دارد. و در حالی که تماشای ممتاز ضروری نیست، صدای با کیفیت بالا و فضای صفحه نمایش قطعاً مجموعه های هیجان انگیز را افزایش می‌دهد.

با نقد فیلم Top Gun: Maverick متوجه می‌شویم که نکات زیادی را از نسخه قبلی خود وام گرفته است و در حالی که مخاطبان ممکن است جنبه های کمی‌ را پیدا کنند که خیلی نزدیک به اصل باشد، فیلم موفق می‌شود مجموعه ای از چالش های فوق العاده دشوار را در بر بگیرد. ماوریک خود آشنا و عاقل است اما فضایی برای رشد دارد و خروس خلبان سالخورده را با یک معضل تازه به چالش می‌کشد که اتفاقات Top Gun را بیشتر دلخراش می‌کند و همه اینها در چارچوب یک ماموریت هیجان انگیز و اکشن بلند پرواز است. طرفداران سه دهه منتظر بازگشت ماوریک بودند و به لطف گسترش همه جانبه مجموعه، اسطوره ها و شخصیت های آن (بدون اشاره به نبردهای چشم نواز)، به راحتی می‌توان تصور کرد که تماشاگران سینما در صورتی صبور نباشند. باید ۳۰ سال دیگر صبر کرد تا کروز دوباره به کابین خلبان برود